تقلب
پرپوزال نویسی و پایان نامه حسابداری و مدیریت
این وبلاگ به منظور انجام پروژه های حسابداری و مدیریت در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد طراحی گردیده است

v      تعریف واژه تقلب در صورت های مالی در منابع مختلف :

 

 

ü   دایره المعارف بریتانیکا :در قانون تحريف عمدي واقعيتي است به منظور محروم كردن كسي از دارائي با ارزش

                   

ü    فرهنگ لغت کامل وبستر : تحريف عمدي واقعيت به منظور متقاعد یا فریفتن شخصي براي از دست دادن چيزي با ارزش و يا اينكه كه از حق قانوني خود صرفنظر كند.

 

ü      فرهنگ لغت اکسفورد : جرم کیفری اغوا و فریب، استفاده از تحريف هاي غلط به منظور به دست اوردن مزيت های  ناعادلانه يا اسيب رساندن به حقوق يا منافع ديگران

 

 

v      چرا تعریف واحدی برای تقلب در صورت های مالی وجود ندارد ؟

 

ü   تقلب های صورت های مالی در سال های اخیر شامل چند ویژگی مشترک هستند ،اکثر انها شامل بکارگیری رویه های غیر مجاز در شناسایی درامد ها ،معوق کردن هزینه ها، ثبت و گزارش فروش های موهوم و غیر واقعی ،ثبت و گزارش درامد های ناشی از فروش قبل از تحقق درامد آن ،عدم ثبت مقادیر واقعی برگشت از فروش و یا بکارگیری غیر منصفانه و غیر واقعی دخایر در حساب ها می باشد.

 

ü   کمیته سازمانهای حامی کمیسیون تردوی در گزارشی بیان نمود که 2روش عمده مورد استفاده در گزارشگری متقلبانه صورت های مالی شامل:

 

الف:بکارگیری رویه های غیر مجاز برای شناسایی درامد که منجر به گزارش غیر واقعی آن میشود

ب:استفاده از روشهایی که موجب شناسایی بیش از واقع دارایی های شرکت می شود که موضوع مقاله حاضر بررسی مورد الف را شامل میشود

 

 

v      اثرات تقلب صورتهای مالی:

 

ü      قابلیت اتکا، کیفیت، شفافیت و یکپارچگی فرایند گزارشگری  مالی را از بین می برد.

ü      اعتماد بازار های سرمایه در اتکا به اطلاعات مالی را کاهش می دهد.

ü      بازارهای سرمایه را ناکارا می کند

ü      بر رشد اقتصادی و رفاه ملتها اثر منقی می گذارد.

ü      منجر به تحمیل هزینه های زیاد دادخواهی می گردد.

ü      سبب ورشکستگی یا زیان اقتصادی قابل توجه شرکتهای درگیر تقلب صورتهای مالی می گردد

ü      سبب مداخله مراجع قانونی در حرفه و می گردد.

ü      سبب اخلال درعملیات وعملکرد شرکتهای تابعه و مرتبط   می شود

ü      سبب ایجاد تردید جدی در میزان تاثیر حسابرسی صورتهای مالی می گردد. سبب کاهش اطمینان و اعتماد عمومی به حرفه حسابداری  و حسابرسی می گردد

 

سهام نامحدود،بزرگترین منبع از محرکــهای مـــدیریتی در تقلبشرکتهااست:

 علاوه بر کنترل،نظارت وویژگیهای  مـدیر ارشد اجرایی در شرکتهای مختلف، مسلما” احتمال تقلب مـــربوط  به محرکهای سهام نامحدود واختیارات واگذار شده است وبااختیارات سلب شده ونیز سهام محدود شده نامربوط می باشد.تقلب ها از مـحدودیت مـــنفی نسبت به عــــملکرد عملیاتی پیروی مـــی کنند.

 

 

 

ما تفاوتهای درجات  و منابع محرکهای مدیریتی را ازطریق شرکتهایی که مرتکب تقلب شده اند و صنعت هستند متوجه میشویم.
علاوه بر اینکه : اختیارات واگذارشده ،بزرگترین منبع در کنترل شرکتها است. تقلب ها با ادامه ی کاهش  در  عملکرد عملیاتی شروع می شوند. قیمت سهام به طــور قــابل مــلاحظه ای در زمــــانی که تــــقلب افشاء می شود، تنزل می یابد. وبا افشای تقلب احتمالی قیمت سهام به طور میانگین تقریبا 17%کاهش مییابد .

 

 

مدیر اجرایی در شرکت متقلب،ســهام بیشتری می فروشد و قسمتهای بیشتری از اختیاراتش را به کار می برد و در طول سالهای تقلب یک پاداش (حقوق) کــــل بزرگتری نسبت به مــدیران اجرایی مورد کنترل دریافت مــیکند.

 

 

محرکهای مدیریتی و تقلب شرکتها: موضوع منابع محرکها

محرکهای بر مبنای سرمایه ، یک ابزار قدرتمند هستند که نفوذ مسائل اصلی در تفکیک مالکیت و کنترل را آرام می کنند.
منافع مدیران با تلاش برای تشویق سهامداران، سیاستهای سرمایه گذاری کارا و چشم انداز بلندمدت در یک ردیف قرار میگرند. به هر حال،طرحهای محرک بر مبنای سرمایه، می تواند منجر به نتایج پیش بینی نشده در مواقع خاص شود (
(YERMACK1997

ما تقلب شرکتها را در زمانی که در نتیجه ی تصمیم گیری نامطلوبمدیران است تجزيه و تحليل ميكنيم. ویک سوال تجربی اساسی را مطرح می کنیم:آیا مدیرانی که مرتکب تقلب میشوند با محرکهای مالی بزرگتری برای انـــجام آن روبرو هستند؟

 

 

این سوال بوسیله ی تئوری اقتصادی  BECKER در سال 1968 راجـــــع بـه چهارچوب ارتکاب جرم مطرح شد.و آن اینکه:
 در جـــــایی که افراد مرتکب جـرم میشوند به آن علت است که بازده ی سودمندی مورد نظر آنها از ارتکاب جرم ازناسودمندی موردانتظار تحت پیگرد قانونی قرارگرفتن بیشتراست .


 

 

ما به دو بعد کلیدی از محرکهای مدیریتی کــــه ممکن است مــــربوط   به محرکهایی باشد که باعث ارتکاب تقلب میشوند اشاره میکنیم:

 

اول اینکه ،منابع محرکها از نظر شکل و ارتباط  بین  بازده ی محرکها و  قیمت  سـهام  مــتفاوت است.بازده های حاصل از سهام محدود و نامـــــحدود یــک ارتباط خطی با قیمت سهام دارند .در حالیکه بازده ی حاصل از اختیارات مـحوله و گرفته شده یک ارتباط غیر خــــــطی(با قیمت سهام دارند.با وجودی  کــه نتایج حاصل از ترقی قیمت سهام برای هردونوع محرکها مشابهند،عمدتا”مدیران بــا مـحرکهای خطی که موجب زیانهای  بزرگتری از کاهش حاد قیمت  سهام  میشود  نسبت  به مدیرانی  که  عمدتا” با  مـــــــــــحرکهای غیرخطی مانند اختیارات نگهداری (سهام)سرو کار دارند. بنابراین برای مدیران با محرکهای خطی بزرگتر ،این احتمال وجود دارد کــــــه بـیشتر مــرتکب تـــقلب شوند و در جــلوگیری  از  تنزل  شــدید  قـــیمت  باشند.


دوم اینکه،محرکها در ارتباط با محدودیتهای مقرر شده متفاوتند.فرض کنید که تقلبها در نهایت از طریق معاملات حسابداری آتی معلوم شوند.فـــقط مـــنافع مدیران از تقلب به اندازه ای است که آنها بتوانند  اختیاراتی  را  اعمال  کـنند و سهام را قبل از اینکه تقلب معلوم شود بفروشند.

بنابراین محرکهای حاصل از منابع نامحدود یا واگذارشده در جایی که فرصت های کوتاه مدتی برای کسب سود است، باید در فراهم کردن  محرکهایی  که  منجر  به ارتکاب تقلب میشوند مهمتر باشند.
تصور اینکه محرکها میتوانند  کمک  کنند  به نتایج تصادفی(پیش بینی نشده)در وضعیت های خاص در دنیا، با حدس
مان سازگار است. شرکتهایی که در آنها تقلب  صورت  میگیرد  با  شوکهای  اقتصادی  روبرو هستندکه اثر منفی بر عملکرد شرکت  و  مدیرانی  که  مرتکب  تقلب  شده اند  با محرکهای نامحدود بزرگتر با بازده های خطی  دارند.

پنهان کاری اطلاعات بد توسط مدیران :

 

 مدیرانی  که  مرتکب  تقلب میشوند اخبار بد را پنهان میکنند و تلاش میکنند تا از یک تنزل بزرگ  در  قیمت سهام جلوگیری کنند.

 

 

 

کاهش بازده ناشی از سهام :

 

حتی یک رقم کوچک از تقلب می تواند اثر شدید اقتصادی بزرگی داشته باشد.
ما باورداریم به اینکه ، بدست آوردن یک فهم بهتر از هر ارتباط بالقوه بین محرکهای پاداش و تقلب شرکتها و شناسایی هویت مدیران درهر تقلبی  که  در شرکتها اتفاق می افتد، مهم است.
مدیران اجرایی در شرکتهای متقلب به طور عمده  با  کاهش  بازده های  بالقوه بزرگتر حاصل از کاهش یا افزایش قیمت  سهام  مواجه  هستند  که  با   مدیران شرکتهایی که مرتکب تقلب نشده اند مقایسه میشوند و سازگار با این  فرضیه ی اساسی است که مدیران در تقلب شرکتها با محرکهای مالی زیادی روبرو میشوند برای اینکه مرتکب تقلب شوند.  برای این منظوراحتمال تقلب هنوز قابل توجه  است وقطعا مربوط به محرکهای حاصل ازسهام نامحدود واختیارات واگذار شده است وبا اختیارات سلب شده ونیز سهام محدود شده نامربوط می باشد.

 

عمدتا” محرک های مالی قویتر که ریشه  در  سهام داری نامحدود دارد.میانگین تقلب  مدیر  اجرایی  متقلب  در  نگهداری  نامحدود سهام در حدود %92بیشتر از میانگین مدیر اجرایی مورد کنترل است.

 

افزایش فروش سهام در دوره تقلب:

در طول سالهای تقلب مدیران در شرکتهای متقلب به طور عمده سهام بیشتری را نسبت به مدیران مورد کنترل می فروشند.

 

 

میانگین تقلب مدیران اجرایی در طول دوره ی  تقلب  تقریبا” 7 / 3 میلیون  دلار است  که  اقدام  به  فروش  سهام  می کنند  و  دو برابر رقم قابل مقایسه ی 7/1 میلیون  دلاری برای مدیران  مورد کنترل  است. ارقام مربوط  برای  مدیر ارشد اجرایی 9/5و6/2 میلیون دلار است.این نتایج بیشتربه محرکهای حاصل از سهام نامحدود مرتبط میگرد
اگر رویداد تقلب در نمونه گیری ما مربوط به دو سال آخر باشد بر این دلالت می کند که میانگین تقلب مدیر اجرایی تقریبا”0/2 میلیون دلار در  ارزش  فعلی  با نرخ  تنزیل %5 است. ارقام  قابل  مقایسه  برای  مدیران  ارشد  اجرایی 3/3  میلیون  دلار


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : جمعه 3 بهمن 1393برچسب:تقلب، گزارش حسابداری، انواع تقلب,
ارسال توسط غلام پور