مالیات بر ارزش افزوده «مالیات غیر مستقیم» است که مصرف کننده (خریدار) آن را به همراه بهای خرید اجناس و خدمات میپردازد و دریافت کننده (فروشنده) موظف است مقدار مالیات دریافتی را به خزانه دولت واریز کند. از آنجا که خود فروشنده نیز ضمن خرید اولیه چنین مالیاتی را پرداخته ولی مصرف کننده محسوب نمیشود، اینست که او حق دارد کل «مالیاتهای ارزش افزوده» پرداختی خود را از کل «مالیات بر ارزش افزوده»های دریافتی کسر کرده و مابه تفاوت را به دولت بپردازد.
مالیات بر ارزش افزوده به تمامی خدمات و کالاهایی تعلق میگیرد که در برابر پول در داخل کشور داد و ستد میشوند، مگر آنکه در قانون برای آن شرایط ویژه، از جمله تخفیفهایی در نظر گرفته شده باشد . اقلام صادراتی از این مالیات معاف می باشند : ر. ک. Duty-free. در بسیاری کشورها داروها، خدمات پزشکی، خدمات عامالمنفعه، مواد غذایی، کالاهای رسانهای چاپی غیر تبلیغاتی (یا با تبلیغات نسبتا کم) و برخی خدمات دولتی و جرائم نقدی شامل استثناء میشوند.
اداره مالیات در حالت عادی هرگز «تک پست»های دریافتی و پرداختی کسبه را در نظر نمیگیرد (ولی ممیزی مالیاتی اداره دارایی اینکار را میکند)، بلکه جمع کل را در انتهای سال مورد محاسبه قرار میدهد. یک بازرگان یا تولید کننده در انتهای سال حجم تمامی مالیاتهای دریافتی از مشتریان را از کل مالیاتهای پرداختی کسر نموده و وجه تفاوت را به دولت میپردازد.
نمونه چرخش مالیات بر ارزش افزوده
تاجر یاجنگلدار یک کیلوگرم چوب درخت را به بهای ۱۰ ریال به کارخانه کاغذسازی میفروشد و ۱ ریال مالیات بر ارزش افزوده کسب میکند. کاغذ تولید شده از دست دهها تولیدکننده و بازرگان و دلال عبور میکند تا در انتها به شکل یک کتاب با قیمت فروش ۵۰۰۰۰ ریال (با مالیات نهفته ۱۰ درصدی = ۴۵۴۵ ریال) به دست مصرف کننده برسد. در این بین خزانه دولت شاید دهها یا صدها بار مالیات بر ارزش افزوده کسب کرده و باید کل مبالغ تفاوت ارزشهای افزوده دریافتی را به پرداخت کنندهها یعنی همه «ارزش افزا ها» که در تبدیل چوب به کتاب سهیم بودهاند، از جمله: کارخانه چوب بُری، کارخانه اره سازی، فروشندههای عمده و خرده اره، تا کاغذ ساز، کاغذ فروش، شرکتهای باربری و ترابری، شرکت برق، شرکت آب، شرکت تلفن، شرکت دفع زباله، سازنده رنگ کاغذ، سازنده رنگ چاپ، رنگ کاغذ فروش، رنگ چاپ فروش، عمده فروشهای مختلف، چاپخانه کتاب، صحافی کتاب، شرکتهای تبلیغات و تک فروش کتاب بازگرداند، زیرا مالیات بر ارزش افزوده حقیقی را فقط باید مصرف کننده انتهایی بپردازد. این امر کار بخش خصوصی و ادارههای مالیات را بسیار سنگین میکند. به همین خاطر گهگاهی بحث آن مطرح میشود که بهتر است این مالیات را از داد و ستدهای بین «ارزش افزاها» (تولید کننده گان، فروشندههای میانی و دلالها) حذف کنند.
هدف از افشا در گزارشگری مالی، ارائه اطلاعات لازم برای نیل به مقاصد زیر است :
الف – ارزیابی عملکرد واحد تجاری.
ب – قضاوت در مورد چگونگی استفاده واحد تجاری از منابع موجود.
ج – پیش بینی روند سودآوری واحد تجاری در آینده.
بنابر این، اطلاعاتی که از طریق گزارش های مالی ارائه می شود باید مربوط، مناسب و کامل باشد. در افشای اطلاعات مالی باید نیازها و خواسته های سرمایه گذاران اصلی، موسسات سرمایه گذاری و تحلیل گران مالی[1] مورد توجه قرار گیرد. این واقعیت که کلیه سرمایه گذاران برای ارزیابی خطرات نسبی سرمایه گذاری در هر یک از واحدهای تجاری به اطلاعات مالی نیاز دارند نیز باید در افشای اطلاعات مزبور مورد نظر قرار گیرد. هر چند اعتبار دهندگان و ارگانهای دولتی برای دستیابی به اطلاعات اضافی جهت تأمین نیازهای خود معمولاً قدرت و امکانات لازم را دارند، با این وجود، در ارتباط با افشای اطلاعات مالی آنان نیز باید بعنوان گروه های استفاده کننده صورت های مالی، در نظر گرفته شوند [2].
1-Financial Analysts
روش های ثبت موجودی ها:
روش ادواری موجودی کالا :
درروش ثبت ادواری حساب موجودی کالادرطول دوره مالی گردش نداردو تا پایان دوره مالی ,تا قبل ازاصلاحات ,بدون تغییرباقی می ماندوسپس باانجام دوثبت اصلاحی ابتدامبلغ موجودی کالا دراول دوره ازاین حساب حذف , سپس مبلغ موجودی کالای پایان دوره دراین حساب بدهکارمی شود.
روش ثبت دائمی موجودی ها:
درروش ثبت دائمی برای ثبت رویدادهای مرتبط به موجودی کالااز حساب موجودی کالا استفاده می شودکه باافزایش موجودی کالا (ناشی ازخریدکالا وبرگشت ازفروش ) وکاهش موجودی کالا (فروش وبرگشت ازخریدبه قیمت تمام شده ) بنابه مورد بدهکاروبستانکار می شود.بنابراین حساب موجودی کالا در دفتر به طور مستمر ودائمی گردش دارد ودرهرزمان مانده موجودی کالا متعلق به واحد تجاری را نشان می دهد.
سیستم ارزیابی ادواری موجودیها(Periodic Inventory system ):
در اغلب واحد های تجاری و ندرتاً در واحدهای تولیدی، سیستم ادواری ارزیابی موجودیها متداول است. در این سیستم هم بهای تمام شده کالای فروش رفته و هم موجودیهای پایان دوره در پایان دوره مالی به هنگام تهیه صورتهای مالی محاسبه می شود. در این روش موجودیهای آخر دوره شمارش شده و ارزش آن بر مبنای یکی از روشهای پذیرفته شده گردش بهای تمام شده تعیین می شود و حسابدارها با کسر کردن ارزش آن از بهای تمام شده کالای آماده برای فروش (که خود از موجودیهای اول دوره بعلاوه خرید طی دوره بدست می آید) بهای تمام شده کالای فروش رفته را محاسبه می نمایند:
ارزش کالای آماده برای فروش = ارزش موجودی در ابتدای دوره+ خرید موجودی طی دوره
بهای تمام شده کالای فروش رفته = ارزش کالای آماده برای فروش- ارزش موجودی در پایان دوره روشهای مختلف ارزیابی ادواری موجودیها به سه دسته کلی تقسیم می شود که عبارتند از:
1- روش fifo یا اولین صادره از اولین وارده (first in first out )
2- روش lifo یا اولین صادره از آخرین وارده ) last in first out )
3- روش میانگین موزنی (weighted average
گاه برای ترغیب افراد جامعه به انجام یک عمل صحیح، لازم است از انگیزههای اقتصادی استفاده شود. نمونه روزمره آن استفاده از کمربند ایمنی در رانندگی است که در کشورمان تا زمان اعمال جریمههای سنگین در بین مردم تبدیل به فرهنگ نشد. اما در مورد رفتار درست با محیط زیست نیز لازم است از چنین مشوقهای اقتصادی استفاده کرد که این عمل میتواند به شکل جریمه عمل نادرست یا تشویق کار درست از طریق مشوقهای اقتصادی انجام پذیرد.
به گزارش سلامت نیوز مریم کمالی کارشناس ارشد اقتصاد محیط زیست در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:اصلاحات مالیاتی زیست محیطی که با نام «مالیات سبز» از آنها یاد میشود، یکی از راههای ایجاد چنین انگیزههای اقتصادی در برای حفظ محیط زیست برای نسلهای آینده است.
تاریخ اعلام سود، روزی است که هیئت مدیره و یا مجمع عمومی عادی صاحبان سهام در مورد سود پرداختی تصمیم می گیرند و نتیجه تصمیمات خود را اعلام می کنند. در این روز یک بدهی ایجاد می شود و شرکت آن را به عنوان بدهی در حسابهای خود ثبت می کند. در روز اعلام، تاریخ ثبت در دفاتر و تاریخ پرداخت را نیز مشخص می شود.
- تاریخ ثبت در دفاتر
سود سهام مصوب هیئت مدیره یا مجمع عمومی به کسی پرداخت می شود که در تاریخ معینی به عنوان صاحب سهم در دفاتر سهام شرکت به ثبت رسیده باشد.
- تاریخ موثر
روزی است که در آن سهام خریداری شده یا فروخته شده بدون حق دریافت سود خواهد بود. در این تاریخ برای شرکت هایی که تعداد سهامداران آن ها زیاد است و سهام آن ها در بورس معامله می شود، مهم است. به عبارت دیگر اگر سهام دارای سود تقسیمی باشد و در روز قبل از تاریخ موثر خریداری شود، خریدار حق دریافت سود را دارد، اما اگر این سهام در تاریخ موثر خریداری شود، خریدار حق دریافت سود سهام را ندارد.
در تاریخ موثر، قیمت سهام به طور معمول به اندازه میزان سود تقسیمی کاهش می یابد. این کاهش در نتیجه کاهش دارایی ها به دلیل خروج سود تقسیمی از ارزش دارایی است. کاهش قیمت سهام به دلیل توزیع سود به صورت خودکار انجام می شود و شرکت ها فعالیتی برای تعدیل قیمت انجام نمی دهند.
- تاریخ پرداخت
شرکت پس از اعلام سود تقسیمی و اعلام نام کسانی که مطابق دفاتر شرکت مستحق دریافت سود هستند ، اقدام به پرداخت سود به سهامداران می کند.
در ایران تاریخ موثر زمان بسته شده سهام و تاریخ ثبت در دفاتر شرکت همزمان با روز مجمع است
. این اثرات از دو جنبه قابل بررسی هستند(اعتمادی و احمدیان ، 1392).
1- تقسیم همزمان سود سهمی و سود نقدی
این سیاست معمولا به دو دلیل مورد استفاده قرار می گیرد.
الف) گاهی ممکن است شرکت از لحاظ سود آوری در وضعیت خوبی قرار داشته باشد. در چنین مواقعی شرکت ها برای جلوگیری از خروج وجه نقد از شرکت بخشی از سود تقسیمی خود را به شکل سود سهمی توزیع می کنند.
ب) توزیع سود سهمی به تنهایی، باعث می شود سهامدارانی که نیازهای جاری خود را از محل سود نقدی تامین می کنند مجبور شوند سهام خود را در بازار عرضه کنند که این امر موجب افزایش عرضه سهام نسبت به تقاضا می شود، و با کاهش قیمت سهام، ارزش شرکت افت می کند بنابراین شرکت برای جلوگیری از کاهش قیمت سهام، اقدام به توزیع سود سهمی و سود نقدی به صورت همزمان می کند.
2 - ثبات و پایداری در توزیع سود سهام
برای انتخاب نهایی سیاست تقسیم سود با توجه به عوامل مختلفی که قبلا مورد بحث قرار گرفت و همچنین شرایط شرکت از نظر مالی و عملیاتی، شرکت چارچوب کلی امکان انتخاب روشهای مختلف سود سهام را پیش بینی می کند که در این بخش به آنها می پردازیم.
الف) پرداخت سود سهام ثابت( بدون تغییر)
شاید بتوان گفت که تعیین سیاست تقسیم سود غالبا براساس سیاست تقسیم سود سالهای قبل را می گیرد. این کار انتظارات سهامداران را در دزاریافت میزان معینی سود به طور مداوم برآورده می کند و تاثیر چندانی بر قیمت سهام در بازار نمی گذارد. این خط مشی ممکن است در سالهایی که درآمد کاهش پیدا می کند، موجب کمبود نقدینگی شرکت شود.اگر شرکت دارای نقدینگی احتیاطی کافی باشد در صورت کاهش درآمد نیز با مشکل جدی روبرو نخواهد شد.
ب) کاهش پرداخت سود سهام
تصمیم برای کاهش سود سهام نسبت به سال قبل در مواردی می شود که شرکت فرصت سرمایه گذاری با سود بالا را داشته باشد و برای برنامه ریزی نیازمتد وجه نقد باشد. این کار ممکن است در تحلیل سهامداران که در انتظار در آمد دائمی هستند، تاثیر گذاشته و قیمت بازار سهام را کاهش دهد. برای به حداقل رساندن این تاثیر منفی، شرکت ممکن است اعلام کند که سطح سود سهام در آینده تثبیت خواهد شد و هیئت مدیره کاهش بیشتری را در سود سهام پیش بینی نمی کند. اعلام چنین نظراتی از طرف هیئت مدیره به سهامداران در مورد عدم کاهش سود اطمینان می دهد. حتی در شرایطی که شرکت ا علام می کند در صورت ایجاد فرصت، به سرمایه گذاری های جدید اقدام خواهد کرد و در نتیجه موجب افزایش سود سهام خواهد شد.
حسابداری مدیریت، یک سیستم اندازهگیری برای گرداوری اطلاعات مالی و عملیاتی است که فعالیت مدیریتی و رفتارهای انگیزهای را هدایت میکند و ارزشهای فرهنگی را که برای بهدستآوردن هدفهای استراتژیک سازمان لازم است خلق و حمایت میکند.
در این تعریف از حسابداری مدیریت چهار عقیده کلیدی گنجانده شده است. این عقیدهها شامل: ماهیت، محدوده، هدف و شاخصهای حسابداری است.
1ـ حسابداری مدیریت، از نظر ماهیت، یک فرایند اندازهگیری است.
2ـ محدوده حسابداری مدیریت شامل اطلاعات عملیاتی مانند نقص یا کمبود واحدهای تولیدشده است.
3ـ هدف از حسابداری مدیریت کمک به یک سازمان بهمنظور رسیدن به هدفهای استراتژیک کلیدی تعیین شده است.
4ـ اطلاعات مناسب در حسابداری مدیریت سه شاخص بارز دارند:
شاخص فنی: بالا بردن درک پدیده اندازهگیری و گرداوری اطلاعات مربوط برای تصمیمهای استراتژیک،
شاخص رفتاری: تشویق و ترغیب اعمالی که با هدفهای استراتژیک سازمان سازگارند،
شاخص فرهنگی: حمایت و یا خلق یک رشته ارزشهای فرهنگی تقسیم شده در یک سازمان.
این تعریف از حسابداری مدیریت شامل بعضی عقایدی است که با دیگر تعریفها در این حوزه فرق میکند. مثلاً انجمن حسابداران مدیریت (IMA) بهعنوان مجمعی حرفهای، حسابداری مدیریت را چنین تعریف میکند:
چكيده
مديران ارشد همواره در جستجوي راه حلي براي حصول اطمينان از اجراي استراتژي هاي خود بوده اند ، براي اين منظور از روشهاي ارزيابي عملكرد به عنوان ابزاري جهت كنترل اجراي استراتژي ها استفاده كرده اند .
اما ويژگي هاي عصر اقتصاد مبتني بر دانش و اطلاعات ، كارآمدي روشهاي ارزيابي عملكرد سنتي را به شدت زير سوال برده است .
از طرفي در محيط رقابتي و پيچيده تجارت در دنياي امروز موفقيت بنگاههاي اقتصادي درگرو فرايند بهبود مستمر است. اين مهم ازطريق تعيين اهداف، برنامه ريزي و اجراي برنامه ها و به تبع آن ارزيابي عملكرد انجام مي شود. ارزيابي عملكرد به منظور آگاهي از ميزان دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده، كارايي هريك از بخشهاي سازمان و كمك به بهبود فرايندهاي داخلي انجام مي پذيرد. در ارزيابي عملكرد براساس روشهاي سنتي يا جديد وضعيت شركت در مقايسه با روند گذشته، وضعيت رقبا و اهداف از پيش تعيين شده موردبررسي قرار مي گيرد و از نتايج آن جهت شناسايي نقاط ضعف و قوت، تدوين برنامه ها و اهداف آتي و نيز اعطاي پاداش عملكرد به مديران و كارمندان استفاده مي شود.
در چنين شرايطي ، روش ارزيابي متوازن به عنوان ابزاري جهت كمك به تحقق استراتژي توسط رابرت كاپلان و ديويد نورتون مطرح شد كه به شدت مورد استقبال صاحبنظران مديريت و مديران سازمانها قرار گرفت .
روش ارزيابي متوازن ( BSC ) را ميتوان از جمله روشهاي نوين ارزيابي يكپارچه عملكرد سازمان دانست كه با رويكردي متوازن به ابعاد مختلف سازمان ، استراتژيهاي سازماني را به راهكارهاي اجرايي ترجمه مي كند .
واژگان كليدي
ارزيابي متوازن – مديريت استراتژيك – ارزيابي عملكرد – استراتژي هاي سازماني
مقدمه
پیچیدگی روزافزون محیط پیشرفته تجاری به آگاهی و اطلاع کاملاً دقیق از عوامل مؤثر بر سودآوری شرکت انجامیده است. رقابت فزاینده و تغییر سریع، معادله تعیینکننده بُرد یا باخت سازمانها را پیچیده کرده است.
طلایهداران فعالیتهای تجاری اذعان دارند که بهرهوری نیروی کار و سرمایه، عاملی حساس برای موفقیت در محیطهای رقابتی است. از دهه 1960 تا اواخر دهه 1980، تلاش برای ارتقای بهرهوری در صنایع تولیدی عمدتاً بر افزایش کارایی عملیات از راه اتوماسیون، جابهجایی، و سادهسازی متمرکز بوده است. اخیراً مدیران بخشهای خدماتی به این امر پی بردهاند که هر یک از فنون مورد استفاده در اندازهگیری و بهبود بهرهوری تأثیری یکسان بر موقعیتهای آنها دارد.
در همین زمان، بر تعداد متغیرهایی که در امر ارتقای بهرهوری، مهم قلمداد میشود افزوده شده است. بهنگام بودن، درست به اندازه نرخ تغییر فناوری و مقررات، اهمیت ویژهای یافته و رقابت سریعتر شده است. شرکتها با عطشی بیشتر در پی معیارهایی فراتر از معیارهای سنتی بهرهوریاند و قصد دارند با آزمایش آنها، زمان لازم برای تولید و عرضه محصولات یا خدمات جدید را حداقل سازند. کیفیت نیز به عنوان عاملی مهم شناسایی شده است. درنتیجه، معیارهای بهرهوری برای نظارت بر توانایی شرکت در تحقق استانداردهای کیفی معرفی شده است.
چون بهرهوری بهطور همزمان مهمتر و پیچیدهتر شده است، بسیاری از مدیران اجرایی بهدنبال روشهای پیچیدهتر اندازهگیری آنند. در حسابرسی بهرهوری به این مطلب پرداخته میشود که مدیران چرا و چگونه باید ارزیابیهای بهرهوری را انجام دهند.
كه در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است، تلاش مي شود عملکرد عملیاتي » بد « در مدیریت سود واقعي شركت با استفاده از ایجاد ثبت هاي حسابداري مصنوعي یا تغییر برآوردها از میزان معقول، مخفي بماند. براي مثال، هیأت اجرائیه یك شركت ممکن است تأثیرات یك حاشیه سود كم را با ثبت درآمدهاي دوره بعد در این دوره یا كاهش هزینه هاي مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان كردن روند عملیات واقعي با استفاده از تهاترهاي حسابداري مصنوعي و افشاء نشده از مصادیق مدیریت سود بد مي باشد. كه اغلب نیز امري غیر قانوني مي باشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفي، شناخت نادرست درآمد، قضاوت هاي محافظه كارانه، بیش از حد یا كمتر از حد مي باشد.(عزیزی ،1391). در بدترین حالت، اینها به تقلب منجر مي شود. نیز وجود دارد. یك فعالیت عاقلانه و مناسب كه بخشي از فرآیند » خوب « در مقابل، مدیریت سود مدیریت مالي و اعاده ارزش سهامداران مي باشد، از موارد مدیریت سود خوب به شمار مي رود. مدیریت سود خوب از فرآیند روزمره اداره یك شركت با مدیریت عالي محسوب مي شود كه در طي آن مدیریت، بودجه معقول تعیین مي نماید، نتیجه ها وشرایط بازار را بررسي مي كند، در برابر تمامي تهدیدها و فرصت هاي غیر منتظره واكنش مثبت نشان مي دهد و تعهدها را در بیشتر یا تمامي موارد به انجام مي رساند. یك شركت نیاز به بودجه ریزي، داشتن هدف، سازماندهي عملیات داخلي و ایجاد انگیزه در كاركنانش در كنار ایجاد یك سیستم بازخورد، جهت آگاهي سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه هاي با ثبات و قابل پیش بیني و رسیدن به روند مثبت سود با استفاده از محرك هاي طرح ریزي و عملیاتي خوب، نه غیر قانوني است و نه غیر اخلاقي. نشانه اي از مهارت ها و پیشرفت است كه بازار در پي آن است و به آن پاداش مي دهد. گفته مي شود )دی جورج » عملیاتي « مدیریت سود ،» خوب « گاهي اوقات به این مدیریت سود ( كه در آن مدیریت اقدام هایی را در جهت تلاش براي ایجاد عملکرد مالي با ثبات)با استفاده از تصمیم های قابل قبول و داوطلبانه( انجام مي دهد. براي مثال، مدیریت ممکن است فعالیت روزانه كارخانه را چند ساعت زودتر تعطیل كند و به كارگران بعد ازظهر مرخصي دهد. این تصمیم به خاطر آن است كه آنان به اهداف تولید به خوبي برسند یا به خاطر آن است كه سطح موجودي تولید شده به اندازه كافي بالا مي باشد و نیازي به موجودي بیشتر نیست()واتز و زیمرمن ،1986،)[1].
یا این كه به عکس، كارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه نماید. تمامي این موارد اتفاق مي افتد، تجارت چیزي جز تلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد با ثبات و قابل اتکاء، در كنار عکس العمل در مقابل رقبا و توسعه بازار نیست. یك مدیریت سود خوب ممکن است تصمیم گیري كند كه به اختیار در دورهاي كه درآمد عملیاتي پایین است، تعدادي از دارایي ها به فروش رود؛ شاید شركت در حال بستن یك قرارداد خوب باشد كه در دوره بعد درآمد زایي دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شركت، مورد نیاز باشد. در صورت بیان مناسب، روند ایجاد شده گمراه كننده نخواهد بود. برخي افراد باور دارند كه چنین عملي، تصمیم گیري را خدشه دار مي نماید وكیفیت سود را كاهش مي دهد ولي تصمیم گیري براین پایه استوار است كه آیا نتیجه هاي بدست آمده قابل اتکاء است و آیا مبادله ها به گونه اي مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو مي توان نتیجه گرفت كه مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله اي مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شركت توسط تمامي صاحبان سود بازار سرمایه ميباشد )رحیمیان و همایونی راد، 1387).
از دیدگاه حسابداری عمومًا سود بر اساس اصول وقواعدی تعریف می شود که در حسابداری پذیرفته شده است. به طور کلی حسابداران اصول و قواعدشان را بر پایه مفاهیم ومفروضاتی قرار می دهند که ممکن است با وقایع دنیای واقعی بی ارتباط باشد مانند، اصل تحقق درآمد، اصل تطابق هزینه ها با درآمدها، اصل بهای تمام شده، فرض تعهدی و...
تعاریف مختلفی ازسود حسابداری توسط صاحب نظران حسابداری ارائه شده که تعدادی از آن ها به شرح ذیل است:
«سود خالص عبارت است از مازاد درآمد ها نسبت به هزینه ها برای یک دورۀ حسابداری معین که معرف افزایش خالص در حقوق صاحبان سهام وناشی از فعالیت های انتفاعی مستمر واحد تجاری وعملیات فرعی، رویدادهای تصادفی وسایر عملیات، رویدادهای وشرایط مؤثر بر واحد تجاری است که طبق اصول پذیرفته شدۀ حسابداری شناسایی و اندازه گیری می شود».
بلکویی[1] سود حسابداری را به شریح ذیل تعریف می کند:
«سود حسابداری از لحاظ عملیاتی به عنوان تفاوت بین درآمدهای تحقق یافته ناشی از معاملات طی دوره و هزینه های تاریخی مربوطه، تعریف می شود» .
مقدمه
کارایی بازار بر تئوری رقابت مبتنی است که در آن قیمتها به طور رقابتی تعیین میشود و تصمیمات، اطلاعات اقتصادی موجود را منعکس میکند. یکی از انواع اطلاعات اقتصادی که برای افزایش کارایی بازار مورد استفاده قرار میگیرد اطلاعات صورتهای مالی است. در گرداوری و انتشار اینگونه اطلاعات تحلیلگران مالی اصلیترین گروه هستند. هنگامی که تعیین جای اطلاعات اقتصادی در گزارشهای مالی مشکل است یا در بین شرکتها به طور یکنواخت ارائه نمیشود، تحلیلگران قادر نیستند به طور بهینه نقش خود را اجرا کنند و کارایی کاهش مییابد (1996Reither, ِ Smith). این مشکل پیش از معرفی صورت سود و زیان جامع به برخی از اقلام سود و زیان جامع مربوط میشد که مستقیماً در بخش حقوق صاحبان سهام ترازنامه انعکاس مییافت. طبق تعریف هیئت استانداردهای حسابداری مالی امریکا (FASB) در بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره (6SFAC) سود و زیان جامع عبارت است از:"تغییر در خالص داراییهای یک واحد تجاری در نتیجه معاملات و سایر رویدادها به غیر از سرمایهگذاری مالکان یا سودسهام پرداختی به آنها در یک دوره مالی."
ERPچیست؟
طراحی (ERP (Enterprise resource planning در دهه 80 متولد شد. رشد روزافزون و بی حد تکنولوژی اطلاعات برپایه سخت افزارها و نرم افزارها و همچنین نقش هرچه پررنگتر اطلاعات در زندگی امروزه، نیاز به نوآوری و تغییرات در طراحی و تفکر سیستمی ابزارهای نرم افزاری داشت تا بتواند پاسخگوی این رشد باشد. به همین منظور ERP پا به عرصه وجود گذاشت. هدف های اصلی ERP خلاصه می شد به:
- ایجاد جریان اطلاعات به هدف تصمیم گیری مدیران در سطوح مختلف
- استفاده کارآمد از قسمت های نرم افزار
- کنترل اطلاعاتی+ انبارداری + حسابداری + نیروی انسانی + توزیع + ...
- کمک به تحقق برنامه ها در زمانبندی پیش بینی شده
- قابلیت شکل پذیری (customization) به حد اعلاء
- متشکل بودن از بخش های یکپارچه (modules)
یک سیستم کامل ERP شامل بخش های زیر است:
- مدیریت بازرگانی
- تولید
- فروش
- بازاریابی
- توزیع
- حسابداری
- مالی
- مدیریت منابع انسانی
- مدیریت پروژه
- مدیریت انبار
- تعمیر و نگهداری
- حمل و نقل
- تجارت الکترونیک
همانگونه که مطرح گشت ایجاد جریان اطلاعات یکی از اهداف اصلی ERP است. لذا کلیه بخش های یک طراحی ERP با یکدیگر مرتبط بوده و جریان اطلاعات بین آنها وجود دارد. این جریان اطلاعات مابین بخش ها و سیستم های مختلف باعث نوعی یکپارچگی در کل سیستم می گردد.
همچنین امکان جایگزینی بخش یا کلیه سیستم های سابق سازمان، سیستم را به یکپارچه شدن تا یکپارچگی کامل هدایت می کند. بدین ترتیب این مسیر منتهی می شود به یک برنامه با یکInterface مشترک برای تمامی یک سازمان.
- o بر طبق AICPA –NO99 تقلب عملي است که منجر به اظهار نظر نادرست نسبت به صورتهاي مالي ميگردد.براساس تعريف ديگري، تقلب عبارت است از انحراف عمدي از واقعيت با هدف گمراه کردن فردي که بر صورتهاي ماي اتکاء ميکند.ویاعموماً
- o به عملی فریب کارانه، نیرنگ آمیز، خیانت کارانه و پنهاني اطلاق می شود که به منظور کسب مزایای غیر شرافتمندانه و نادرست اعمال می شود.
- • دونوع کلي تقلب:
- اظهار نظر غلط يا حذف مقادير يا افشاء نادرست در صورتهاي مالي براي گمراه کردن استفاده کنندگان صورتهاي مالي.
- اظهار نظر نادرست ناشي از سوءاستفاده از داراييها شامل سرقت و سوء استفاده از دارائيها موسسه توسط کارکنان .
- تقلب صورتهاي مالي عبارتست از عمل عمدي مديريت موسسه براي فريب دادن استفادهکنندگان صورتهاي مالي شامل:
- • دستکاري ثبتهاي حسابداري يا اسناد معتبر که صورتهاي مالي براساس آنان تهيه ميگردد.
- • ارائه تصوير غلط با حذف عمدي وقايع، معاملات و يا اطلاعات قابل ملاحظه
- • سوء استفاده عمدي از اصول حسابداري مرتبط با مقادير، طبقهبندي،ارائه و افشاء
خلاصه: پروفسور لامبرت تركيبي كاملاً مفيد از مباحث اصلي در حسابداري مديرانه و بينش هايي كه تئوري نمايندگي نسبت به اين بحثها ايجاد كرده است ارائه ميدهد. در اين بحث، من برخي از محدوديتهاي اين الگوها را در بررسي مباحث ارزيابي حسابداري توضيح ميدهم. لامبرت در الگوهاي قرارداد چند دوره اي كارهاي اضافي را جمع آوري مي كند، و من برخي از گزينه هاي الگوبرداري كه بايد در اين كارها ايجاد شود را مورد بحث قرار ميدهم. نهايتاً، برخي از تفكرات در خصوص رابطه ميان الگوهاي قرارداد و تحقيقات تجربي را ارائه ميدهم.
اصطلاحات كليدي مؤلف: قرارداد بستن، تئوري نمايندگي و حسابداري مديرانه.
بيش از يك دهه از فعاليت دوره جديد و پرحجم سازمان بورس اوراق بهادار ميگذرد اما هنوز با همه كوششهاي بعمل آمده ابزارهاي اطلاعرساني نوين بهنحوي بكار گرفته نشدهاند. بخشي از اين ابزارها گزارشات حسابرسي و دسترسي سهامداران به آن ميباشد. روش مرسوم فعلي آن است كه در مجامع شركتها حداكثر اطلاعاتي كه تسليم سهامداران جزء مي گردد گزارش حسابرسي باضافه صورتهاي مالي اساسي شامل فقط (ترازنامه، سود و زيان و صورت گردش وجوه) ميباشد. واقعيت آن است كه حتي بسياري از خبرگان بازار سرمايه هم از اين چند صفحه ناقابل نميتوانند به اطلاعات اصلي دروني شركت دست يابند. لذا بورس وظيفه دارد در جهت دفاع از حقوق سهامداران جزء راهكارهايي را بيابد كه دسترسي آنان به اطلاعات مندرج در صورتهاي مالي ميسر گردد. از جمله اين راهكارها الزام شركتها به سايت اطلاعرساني و درج گزارشات سالانه شامل گزارش هيأت مديره، صورتهاي مالي و ضمائم همراه و گزارش حسابرس و بازرس قانوني در اين سايت ميباشد. راهكار ديگر آن است كه شركتها ديسكت يا CD محتوي اين گزارشات را در اختيار واحد اطلاعرساني بورس قرار دهند و اين اطلاعات در سايت اطلاعرساني بورس در معرض دسترسي عام قرار گيرد. واقعيت آن است كه وقتي شركت سهامي عام در بورس پذيرفته شده ديگر نميتواند از اطلاعات محرمانه و اطلاعاتي كه نبايد سهامدار بداند صحبت كرد. در واقع همين پنهانكاريها باعث شده كه امروزه گزارشگري حسابرسي در معرض نقد و انتقاد و اصلاح قرار گيرد. نكته حائز اهميت ديگري كه سازمان بورس به عنوان متولي بازار سرمايه بايد بدان توجه نمايد ناروشن بودن خط و مرز «مالكيت و مديريت» در بيشتر شركتهاي پذيرفته شده در بورس ميباشد زيرا عمده اين شركتها به نوعي در مالكيت دولت يا نهادهاي عمومي هستند كه با مالكيت خصوصي تفاوت دارند و عملاً در بيشتر اين شركتها «مديريت تصميمساز و تصميمگير» به شمار ميرود و لذا بررسي عملكرد مديريت اين شركتها به صورت افشاي كليه دريافتيهاي اعضاي هيأت مديره شركتها بصورت يك بند توضيحي در صورتهاي مالي براي سهامداران بايد الزامي ميباشد زيرا در مجامع شركتها كه موضوع پاداش هيأت مديره شركتها مطرح ميگردد سهامداران جزء كه تعداد آنها در بسياري شركتها بالاي 20 الي 30 درصد سهام ميباشد علاقمند هستند بدانند مديران منصوب آنها در سال چقدر حقوق و مزايا دريافت ميكنند و بر اين اساس نسبت به پاداش آنها اتخاذ تصميم نمايند. موضوع مهم ديگر در رابطه با يادداشتهاي پيوست صورتهاي مالي در مورد اجزاي اقلام حسابهاست كه بسياري از شركتها تحت عنوان ساير حسابها و يا ساير ارقام درشت و قابل ملاحظهاي درج ميكنند. بمنظور شفافسازي و اطلاعرساني دقيق سازمان بورس ميتواند شركتها را ملزم كند كه اين سرفصل حساب از مبلغ معيني بيشتر نباشد و در غير اينصورت شركتها ناچار به شكستن اين رقم و نمايش اجزاي آن باشند.
در قوانين جديد مبارزه با فساد مالي و مبارزه با پولشوئي وظايفي براي حسابداران رسمي و حسابرسان پيشبيني شده كه نشاندهنده حساسيت جامعه نسبت به مسئوليتهاي اجتماعي حسابرسان ميباشد. بنظر ميرسد با توجه به اينكه لايحه مبارزه با پولشوئي در دستور كار مجلس قرار دارد و موضوع مبارزه با فساد مالي نيز اولويت خاص كشور ما ميباشد. سازمان بورس، جامعه حسابداران رسمي ايران، انجمن حسابداران خبره ايران و سازمان حسابرسي به عنوان اصليترين اركان نظارتي مالي كشور موظف هستند بخشي از دستورالعملهاي جهاني پيرامون اين قضايا را بصورت رعايت الزامات قانوني در گزارشگري تأكيد نمايند. بطور مشخص بايد شركتها موظف گردند اسامي مشاوران شركت و مجموع پرداختي به آنان از هر قبيل (اتومبيل، وام، حقالزحمه و حق مأموريت و ...) را به صورت يك بند ويژه گزارشات مالي افشاء نمايند كه در اينصورت بيترديد برخي هزينههاي پرداختي در ارتباط با فعاليت موسسات نبوده و حقوق صاحبان سهام در اينگونه موارد ضايع نخواهد شد.
سازمان بورس در راستاي شفاف سازي اطلاعات شركتهاي پذيرفته شده در بورس رسالت تاريخي دارد. تجربه سقوط سال 5-1374 و حوادث جهاني آنرون در امريكا و پارمالات در ايتاليا نشان داد كه نميتوان به اتكاي آزادسازي قيمتها اهرمهاي كنترلي را به ويژه در كشورهايي نظير ايران كه فساد نهادينه شده و در بنگاههاي اقتصادي و اركان دولتي وجود دارد رها ساخت. بنابراين اركان نظارتي موسسات اقتصادي نظير حسابرسان داخلي، حسابرسان مستقل، سازمان بورس اوراق بهادار، بانك مركزي (در مورد موسسات مالي و پولي) از نقش و مسئوليت ويژهاي برخوردار ميباشند و هرگونه تساهل و مدارا در اين زمينه باعث خلل در روند بازار سرمايه و نهايتاً بياعتمادي سهامداران خواهد شد.
نویسنده : غلامحسین دوانی
دنیای امروز دنیای اطلاعات است و کسی برنده است که اطلاعات بیشتر و مربوطتری در اختیار داشته باشد. بی توجهی به این مهم میتواند منشاء مخاطراتی عمده در تصمیم گیریها باشد. در این مقاله ضمن بررسی مختصری پیرامون جایگاه کنونی سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در آموزش حسابداری و نظام اطلاعاتی سازمانهای ایرانی،اهمیت این جایگاه مورد تأکید قرار گرفته و چگونگی توجه جدیتر به این موضوع مطرح شده است.
در ادبیات مدیریت،تصمیم گیری را از اهم وظایف مدیران وگاه تمام شغل آنها میدانند. تردیدی نیست که مدیران سازمانها دائماً مواجه با موقعیتهایی میشوند که نیازمند اتخاذ تصمیمات درست است و تصمیم گیری چیزی جز انتخاب راه کاری معین از میان گزینه های موجود و ممکن نیست. آنچه بیش از هر چیز در تصمیمگیری اهمیت دارد، تعریف صحیح مشکل یا مسأله است و پس ازآن، یافتن راهحلهای ممکن برای آن مسأله و نهایتاً انتخاب از میان این راه حل هاست که اهمیت مییابد. در تمامی این فرآیند نقش برجسته و مهم اطلاعات کاملاً مشهود است. در واقع بدون اطلاعات صحیح و نسبتاً دقیق امکان تعریف درست مشکل وجود ندارد و بدون اطلاعات، نه میتوان راه حلهای مناسب را مشخص کرد و نه راهنمایی برای انتخاب صحیح در دست است.
امروزه، سازمانها، اعم از کوچک و بزرگ، درگیر موقعیتهای به مراتب پیچیدهتر از گذشته اند. موضوعاتی نظیر رقابت فشرده در بازار، نوسانات اقتصادی، بحرانهای روزمره در روابط بین المللی، پیشرفت سریع تکنولوژی در اغلب زمینه ها، حساسیت بیش از پیش عامل انسانی در سازمان و بسیاری از مسائل دیگر، سازمانها را بسیار دشوارتر از گذشته کرده است. مدیریت از وضع «یک تصمیم برای یک عمر» به وضع «یک تصمیم برای یک روز» بعضاً تغییر موضع داده است. به جرأت میتوان گفت مدیران سازمانهای بزرگ اقتصادی،پنجاه سال پیش از این به مراتب با تصمیمات سادهتری نسبت به آنچه امروز اتخاذ میکند، مواجه بوده اند.
مقدمه :
در دهه های اخیر شاهد انقلاب های گوناگونی در عرصه های علمی بوده ایم و این امر نشان دهنده پیشرفت بشریت با سرعت بالاتری نسبت به قبل است .
شاید اینگونه به نظر رسد که کشورمان در مقایسه با کشورهای اروپایی و آمریکایی از روند رو به رشد کند تری در مباحث علمی برخوردار باشد و این موضوع ما را با چالش اساسی در آینده روبرو خواهد نمود .
لذا می بایست کوشید تا از چرخه رشد جهانی عقب نماند و صرفا به مصرف کننده تبدیل نشد و این موضوع زمانی تحقق خواهد گرفت که در امر تحقیق و تفحص کوشش های لازم بعمل آید شایان ذکر است که امر تحقیق احتیاج به پشتوانه مالی قوی داشته و می بایست به طور کامل این موضوع استمرار یابد تا یک تحقیق به نتیجه و ایجاد تحول در عرصه های گوناگون منجر کرد و با توجه به اینکه اقتصاد هر کشور قلب تپنده آن کشور است و پیشتوانه تمام فعالیت ها از قبل تحقیقات می باشد مطمئنا در درجه اول این مبحث باید مورد مطالعه قرار گرفته و در این مورد تحقیقات انجام شود تا با توجه به نتیجه تحقیقات شاهد انقلاب و تحول و بهینه شدن اقتصاد کشور باشیم .
البته برخی صاحب نظران تحول در اقتصاد و تحول در علوم دیگر را لازم و ملزوم هم میدانند و با این تذکر ( منفعت از سایر علوم است که باعث رشد اقتصادی می شود ) حرکت می کنند اما می بینیم که چگونه برخی از کشورهای آسیایی با استفاده از منابع اولیه و انقلاب در اقتصاد و مسائل ما می توانسته اند خود را به رده کشورهای تراز اول دنیا نزدیک کرده و حال از منابع مالی کشورهای همسایه و تکنولوژی خود جهت نیل به اهدافشان استفاده می نمایند.
در اینجا لازم می بینم اشارهای کوتاه به پتانسیل و قدرت تعقل در زمینه ایجاد انقلاب اقتصادی و مالی که در کشورمان موجود است بنماییم.
با توجه به اسناد و مدارک یافته شده از ایران باستان در زمینه های اقتصادی و بازرگانی در کتیبهای سنگی که متعلق به دوران هخامنشی می باشد به دستور کوروش کبیر برای کشتیهای تجاری بیمه نامه صادر شده و تجار ملزم به رعایت قوانین بیمه شده اند و در این کتیبه قوانینی در مورد نحوه محاسبه حقوق کارگرانی که در ساخت کاخهای پادشاهی مورد استفاده قرار میگرفته اند و تنظیم بیمه نامه عمر حوادث درمان تصویب و دیوان سالاران را ملزم به لحاظ قرار دادن این قوانین در محاسبات خود دانسته است .
این موضوع نشان دهنده درایت ما ایرانیان از زمانهای کهن در زمینه های اقتصادی است در زمانی که این تحول در ایران رو به آغاز بود تمامی کشورهای متمدن حال دنیا در پیشرفت به شیوه سنتی بودند ولی اینک خود را طلائه دار این تحول می دانند موارد تاریخی فوق بدین دلیل مطرح گردید که نشان دهنده توانایی ما ایرانیان در مورد تحلیل مسائل اقتصادی وایجاد تحول در این زمینه است.
در حال حاضر وظیفه محققان و تحصیلکردگان ما در امور اقتصادی و مالی اینست که این فاصله را رفته رفته از میان برداشته و در رشد و شکوفایی کشورمان نقش مهمی ایفا نمایند . و این موضوع امکان پذیر نیست تا وقتی که محققان ما اشراف کامل به دو موضوع ندانسته باشند
1- مسائل اقتصادی و مالی در سطح جهانی و جزئی (ریز پردازنده )
2- آشنایی کامل با نحوه عملکرد یک مدل و فرضیه و چگونگی ایجاد تحول و انقلاب در آن
نوشتاری که ذیلا از نظر می گذرد از 3 بخش متمایز تشکیل گردیده است و در بخش یک به مفهوم ابر تئوری ( پارادایم paradigm ) از دیدگاه کوهن و توضیحات بیشتر در ارتباط با مفهوم ابرتئوری بر گرفته شده از یکی از مقالات آنسوف Ansoff پرداخته می شود .
نگرش بورس به حاکمیت شرکتی یک اقدام پیشگیرانه برای حمایت از حقوق سهامداران به خصوص سهامداران خرد است. پس از بررسی تلاش های قبلی در تهیه پیش نویس حاکمیت شرکتی، بورس اوراق بهادار تهران که شرکت سهامی عام است به عنوان یک نمونه آزمایشی برای پیاده سازی حاکمیت شرکتی انتخاب شد. آئین نامه ی حاکمیت شرکتی بورس تدوین و جهت تصویب به هیأت مدیره ارائه شد. یکی از چالش های اساسی، صورت بندی کمیته ی انتخاب و ارزیابی هیأت مدیره بود. کارکرد اصلی این کمیته تعیین جانشین های هیأت مدیره و نیز ارزیابی عملکرد اعضای فعلی هیأت مدیره پیشنهاد شده بود که پس از بحث و بررسی طولانی در نهایت تصمیم گرفته شد این کمیته از نظام حاکمیت شرکتی بورس حذف شود.
تشکیل سه کمیته ی حسابرسی، مدیریت ریسک، حقوق و مزایا و جبران خدمات در آبان 1386 به تصویب هیأت مدیره بورس رسید.کمیته حسابرسی با دو عضو غیر موظف هیأت مدیره و سه کارشناس خبره مالی خارج از شرکت تشکیل شد. این کمیته در بررسی و پیشنهاد حسابرسان به مجمع عمومی سالانه در فروردین 87 نقش بسیاز ارزنده ای ایفا نمود.در مجمع پیشنهاد این کمیته شامل درخواست پیشنهاد نامه حسابرسی و نتایج ارزیابی ها و نیز سوابق کاری موسسات حسابرسی توزیع شد. همچنین این کمیته در چندین مورد حسابداری نظرات کارشناسی موثری ارائه کرده و صورت های مالی سه ماهه ی اول 1387 را نیز بررسی نموده است. تصویب نظامنامه حسابرسی داخلی و نظارت و هدایت کار حسابرسان داخلی از دیگر فعالیت های این کمیته است.
کمیته مدیریت ریسک از یک عضو هیأت مدیره، یک کارشناس خبره مستقل، و یکی از مدیران و کارشناسان شرکت تشکیل شده است. این کمیته نقشه ی راهی را برای شناسایی ریسک های شرکت تصویب نمود. به دلیل فقدان دانش فنی مدیریت ریسک،کار گروهی مطالعاتی در بورس تشکیل شده است که پیشرفت قابل توجهی در این حوزه داشته است.
کمیته حقوق و مزایا و جبران خدمات نیز از سه عضو هیأت مدیره، مدیرعامل و معاون پشتیبانی شرکت تشکیل شده است و طرح ها و مقررات مربوط را بررسی و تصویب نموده است.
با توجه به مسئولیت های هیأت مدیره در نظام حاکمیت شرکتی، شورایی برای تدوین برنامه راهبردی (استراتژیک) بورس تشکیل شد که تاکنون پیشرفت زیادی داشته است. همچنین در راستای برقراری ارتباطات موثر با سهامداران، نظام روابط سرمایه گذاران تدوین شده است و پیش نویس ایجاد واحد روابط سرمایه گذاران در بورس تنظیم شده است(رحمانی،1387)
طبق مفاد ماده 105 اصلاحي قانون ماليات هاي مستقيم(ق.م.م) مصوب سال 1380 ، معادل 25 % از
سود اشخاص حقوقي سهم دولت بوده، بايد به عنوان ماليات در وجه دولت واريز شود . از طرف ديگر، طبق مفاد ماده 240قانون تجارت، مجمع عمومي پس از تصويب حسابهاي سال مالي و احراز اين كه سود قابل تقسيم وجود دارد، بايد مبلغي از آن را كه بايد بين صاحبان سهام تقسيم شود، تعيين نمايد. اين سود قابل تقسيم، سودي است كه ماليات متعلقه از آن كسر گرديده است. به عبارت ديگر، يكي از اقلامي كه از سود شركت ها كسر مي گردد تا سود قابل تقسيم بين سهامداران به دست آيد، سهم و حق دولت از سود است كه همان ماليات است . بنابراين، به موجب قوانين و مقررات، تاديه سهم دولت از سود شركت ها مقدم بر تقسيم سود بين سهامداران است.
سیستم تولید به هنگام
مهدی ذوالفقاری
دانشگاه شیراز
سیستم تولید به هنگام(1JIT) یک فلسفه مدیریتی است که خاستگاه آن کشور ژاپن است. در این سیستم هیچ مواد اولیهای خریداری نمیشود و هیچ محصولی ساخته نمیشود، مگر در هنگام ضرورت. این سیستم برحذف هر گونه اتلاف، و بهبود مستمر بهرهوری تمرکز دارد. استفاده از این سیستم، دارای یک سری مزایایی است که افزایش کیفیت و کاهش میزان موجودی و متعاقب آن کاهش هزینهها از آن جملهاند. اجرای موفق سیستم JIT، نیازمند فراهم آوردن یک سری زیرساختها و مقدمات بوده است و نیاز به برنامهریزی دقیق دارد.
اين سيستم علیرغم مزایایی که دارد، با یک سری محدودیتها رو به رو است كه از آن جمله مي توان به عدم استفاده مناسب از آن درد همه كشورها اشاره نمود. در این تحقیق درباره اهداف، مزایا، محدودیتها، مراحل پیادهسازی و ... این سیستم بحث میشود. روش مورد استفاده در این تحقیق مطالعات کتابخانهای است.
واژههای کلیدی: JIT، بهرهوری2، زنجیره عرضه3، کانبان4، تئوریZ5، سیکل زمانی تولید
مقدمه:
بعد از جنگ جهانی دوم، مردم ژاپن در تلاش برای ساخت مجدد اقتصاد کشورشان برآمدند. در آن زمان، روشهای سنتی تولید، پاسخگوی نیاز این کشور نبود و یکی از دلایلی که ژاپنیها مجبور شدند به شیوههای جدید روی بیاورند، کمبود فضا و وسعت کم کشورشان بود. دلیل دیگر این بود که ژاپن کشوری با جمعیت زیاد و منابع طبیعی بسیار اندک است؛ بنابراین طبیعی است که آنها نسبت به اتلاف منابع، بسیار حساس باشند. ژاپنیها، همچنین نگهداری موجودیها را غیرمفید میدانستند؛ زیرا این امر نیازمند انبارهای بزرگ بود و باعث راکد ماندن سرمایه میشد.
دلایل فوق باعث پدید آمدن فلسفه مدیریتی به نام just- in- time شد که این عبارت، اصطلاحی انگلیسی است که در زبان فارسی میتوان واژههایی مثل « فقط به هنگام» یا « فقط به موقع» را برای آن به کار برد. اضافه کردن پیشوند « فقط» برای تأکید است؛ یعنی نه دیرتر، نه زودتر، بلکه فقط به هنگام.
این فلسفه برای اولین بار در دهه 1950 میلادی توسط تاییچی اهنو(taiichi ohno) در کارخانه تویوتا (TOYOTA) توسعه یافت که هدف آن برآورده ساختن تقاضای مشتریان با حداقل تأخیر بود. پس از آن در اوایل دهه 1970 بسیاری از کارخانجات ژاپنی این سیستم را پیاده کردند. از این رو تاییچی اهنو به عنوان پدر JIT شناخته میشود.
ظهور JIT در ژاپن، با یک سری جنبههای فرهنگی قوی در این کشور مرتبط بود. برخی اصول اخلاقی کار در ژاپن که در پیدایش JIT بسیار موثر بودند، عبارتند از:
1- کارگران، انگیزه زیادی برای دستیابی به بهبود مستمر دارند و همیشه سعی میکنند از موقعیتی که در آن قرار دارند فراتر روند و پیشرفت کنند و معتقدند که همیشه استانداردهای بالاتری از استانداردهای کنونی، برای دستیابی وجود دارد.
بورس بازان غافلگير شده بودند. وقتي كه بحران ادامه يافت آنها چارهاي نداشتند جز اينكه براي نجات حسابهاي اعتباري خود و به اين اميد كه اين بحران وقفه موقتي ديگري در بازار خواهد بود پول بيشتري را به بازار تزريق كنند. ولي بزودي متوجه شدند كه اين بحران يك وقفه موقتي و زودگذر نيست. بلكه اين واقعه بحراني است كه نه تنها به بورس اوراق بهادار كوآلالامپور بلكه به ديگر بخشهاي اقتصادي مالزي نيز ضربه ميزند. وقتي كه بورس بازان بروز بحران را تاييد كردند بازار به ميزان زيادي ارزش خود را از دست داده بود وآنها ديگر قادر به انجام خريد اعتباري نبودند. اين وضعيت توسط نخست وزير مالزي نيز تاييد گرديد.
شقوق مختلف بورس بازي
با توجه به بيان ماهيت بورس بازي و تجربه بحرانهاي مالي بازارهاي سهام ، بورس بازي در برگيرندة شقوق عمده زير است:
1- تصميم گيري در انجام معاملات پر ريسك است.
2- سرمايهگذاري براي مدت بسيار كوتاه است. آنان به دنبال كسب سود آني و سريع هستند.
3- اتخاذ تصميم بر اساس شايعات صورت ميگيرد(البته به اين معني نيست كه اينان تحليل نميكنند بلكه در بعضي مواقع تحليلهاي چارتيستي دقيقي انجام ميدهند ولي يكي از شقوق بورس بازي تصميم گيري بر اساس شايعات است)
4- بورس بازان قصد نگهداري دارايي راندارندبلكه به قصد كسب سود از مابه التفاوت قيمت خريد و فروش هستند.
5- تصميم گيري در شرايط جهل است و نسبت به اوراق خريداري شده جهل وجود دارد.
6- سرمايهگذاري مبتني بر بخت و شانس صورت ميگيرد.
7- تحليل بورس بازان روي روان سرمايهگذاران است و پيش بيني آنان مبتني بر تكرار روند گذشته قيمتهاي سهام ميباشد. تصميمات بورس بازي پشتوانه و بنياد محكمي ندارد.
هدف اصلي بورس بازان كسب سود آني و سريع در مدت زماني كوتاه است. بنابراين برخي از بورس بازان جهت دستيابي به اهداف، اعمال ناپسندي را انجام ميدهند كه داراي شقوق زير است:
1- بورس بازان با دستكاري قيمتها از طريق مكانيسم عرضه و تقاضا، قيمت سهام را به سمت قيمت غير حقيقي و غير واقعي سوق ميدهند كه به دستكاري قيمتها در بازار(manipulation) معروف است.
2- تباني و اشاعة اخبار و اطلاعات كذب جهت افزايش ويا كاهش مصنوعي قيمت سهام دربازارانجام مي دهند.
3- معاملات صوري در بازار جهت رسيدن به منافع خود انجام ميدهند . آنان قيمتها را در بازار بيثبات و نامطمئن ميسازند.
4- معاملات مبتني بر اطلاعات داخلي كه در اختيار همگان قرار نگرفته است صورت ميگيرد. در صورتيكه آن اطلاعات داخلي در اختيار همگان قرار گيرد مطمئناً و با يقين قيمت سهام تغيير قابل ملاحظهاي مييابد. در اين صورت در يك رقابت ناعادلانه فردي درآمد كسب ميكند.
بورس بازي ممكن است همة شقوق فوق را در بر گيرد و ممكن است برخي از موارد را شامل نشود.
بررسي بورس بازي از ديدگاه انديشمندان اسلامي
بورس بازي از ديدگاه شهيد مطهري
وي دو عامل را توأماً منشأ ارزش ميدانند (مطهري، مرتضي، (صص109-51):
- ارزش هر شيء ناشي از اثري است كه بر آن شيء مترتب است.
- ندرت و تحت انحصار بودن شيء.
ايشان تساوي ارزش را با كار مردود دانستهاند به نظر استاد كار علت و ايجاد كنندة ارزش است نه اين كه مساوي با ارزش است. ارزش هر شيء ناشي از اثري است كه در آينده بر آن شيء مترتب ميشود نه علتي كه آن را ايجاد كرده است خواه آن علت كار باشد و خواه چيز ديگر. البته اثر داشتن به تنهايي علت ارزش نميباشد ندرت و تحت انحصار بودن نيز در ارزش موثر است در اين ميان كار هم يكي از علل ايجاد ارزش است نه علّت منحصره بنابراين اصل ارزش ناشي از مفيد بودن است كه مبدأ ومنشأ تقاضا است بعلاوه ندرت وجود و كميابي.
استاد مطهري با انتساب نوسانات ارزش و يا قيمت به عرضه و تقاضا ميگويدارزش و قيمت و ماليت و بها يا هر چه ديگر اسم بگذاريم، نوساناتي پيدا ميكنند و مسلماً اين نوسانات مربوط به مفيد بودن نيست. درجه مفيد بودن نوسان پيدا نميكند عرضه و تقاضا در مفيد بودن تأثيري ندارد ولي در ارزش و قيمت اثر داردبنابراين بر اساس نظريه استاد مطهري قيمت نمايندة ارزش است و آن هم بر اساس عرضه و تقاضا تعيين ميشود. در بازارهاي مالي عرضه و تقاضا هر لحظه تغيير كرده و بر اساس آن قيمت در بازار نوسان ميكند بنابراين با نظر به ديدگاه استاد انجام معاملات سهام در بازارهاي بورس و سود بردن از نوسانات قيمت با توجه به اينكه عرضه و تقاضا تعيين كنندة ارزش است مانعي ندارد و چنين سودي مشروع است. بنابراين اگر فردي سهامي را خريداري نموده و سپس افزايش قيمت سهام صورت گيرد و سپس وي اقدام به فروش نمايد سودي كسب كرده است هر چند زمان نگهداري سهام كوتاه باشد سود حاصل از اين معامله صحيح است زيرا افزايش قيمت سهام تحت مالكيت وي تحقق يافته است و مالك اصلي مال و افزايش آن است بر اين اساس خريد و فروش سهام به منظور كسب درآمد از تغييرات قيمت سهام و استفاده از فرصتهاي موجود در بازار مالي اسلامي جايز است گرچه ملزم توليد خدمت نيز نباشد.
علي صالح آبادي*
چكيده :
بورس بازي فعاليتي است كه بورس باز دارايي سهام را بدون قصد نگهداري و با پذيرش ريسك خريداري كرده و به دنبال كسب سود از مابه التفاوت قيمت در كوتاهترين زمان ممكن ميباشد. در اين مقاله ضمن بررسي ماهيت بورس بازي و شقوق مختلف آن، مسائل فقهي و شرعي مربوط به بورس بازي تحليل گرديده و جواز عمليات بورس بازي در صورتي كه در چارچوب معاملات اسلامي صورت پذيرد تأييد گرديده است.
مقدمه:
بورس بازي[1] از نظر لغوي به معاني "تأمل، تصور، حدس وگمان، پيش بيني قمار و سفته بازي" آمده است.[2]
بورس بازي از نظر اصطلاحي به خطر انداختن كالا يا سرمايه در مواجهه با يك عدم اطمينان است كه معمولاً تصميم گيري در شرايط حدس و گمان صورت ميگيرد.
در اين اصطلاح بورس بازي نوعي فعاليت اقتصادي است كه به هدف دستيابي به سود از طريق پيش بيني تغييرات قيمت سهام انجام ميشود. انگيزه اصلي بورس بازان كسب سود به هر طريق ممكن است.
پر واضح است كه درجهاي از بورس بازي در تمامي تصميمات انساني وارد ميشود. در اين صورت هر تصميم در شرايط ريسكي بورس بازي محض نبوده و شريعت اسلامي با آن مخالف نيست.
در اين مقاله ضمن بررسي جنبههاي مختلف بورس بازي، مسائل فقهي و شرعي آن مطرح شده و موارد مجاز و غير مجاز بورس بازي در بازار سهام از ديدگاه اسلام مورد مطالعه قرار ميگيرد.
بررسي ماهيت بورس بازي:
بورس باز دارايي را بدون قصد نگهداري با پذيرش ريسك خريداري كرده و به دنبال كسب سود از مابه التفاوت قيمت در كوتاهترين زمان ممكن ميباشد. بر اساس پذيرش درجه و نوع ريسك و قصد خريد سهام و اعمالي كه جهت كسب سود انجام ميدهند ميتوان ميان بورس بازي اعتراض آميز و غير اعتراض آميز تمييز قائل شد.در اين مقاله منظور از بورس بازي اعتراض آميز نوعي از بورس بازي است كه با شريعت اسلامي سازگار نيست وبورس بازي غير اعتراض آميزآن نوع از بورس بازي است كه با شريعت اسلامي مطابقت دارد.
سرمايه گذاران در بازار سهام را ميتوان به دو گروه بزرگ تقسيم نمود. (Samuelson, 1958,p.428)
مجيد اسكندري: سازمان بورس و اوراق بهادار به منظور افزايش شفافيت در شركتها و حفظ حقوق سهامداران بر رعايت مقررات در صدور گزارشهاي حسابرسي صورتهاي مالي تاكيد كرده است.
اداره حسابرسي و گزارشگري مالي «سازمان» با صدور ابلاغيهاي به موسسات حسابرسي معتمد بورس، اعلام كرده است كه اين موسسات در راستاي پيشگيري از تخلفات و فراهم كردن زمينه بهبود گزارشگري مالي و حسابرسي شركتها، تدابير لازم را اتخاذ كنند. به اين منظور مقرر شده است كه موسسات حسابرسي، استانداردهاي شماره 700، 705 و 706 را در تهيه گزارشهاي خود مدنظر قرار دهند و شركتها نيز بايد در تهيه صورتهاي مالي خود اين موارد را لحاظ كنند. به اين ترتيب سهامداران در مجامع امسال شركتهاي بورسي با شكل جديدي از گزارش حسابرسي صورتهاي مالي روبهرو خواهند شد.
درخصوص مزايا و ويژگيهاي استانداردهاي يادشده نظر چند تن از حسابداران را جويا شدهايم كه از نظرتان ميگذرد:
جزئيات توسعه يك استاندارد به سه استاندارد
پوريانسب در ابتداي گفتار خود به توضيح مختصري به موضوع استانداردهاي بينالمللي 700، 705 و 706 پرداخت و گفت: اين سه استاندارد، استانداردهاي مربوط به گزارشگري صورتهاي مالي هستند، به اين ترتيب كه استاندارد 700 در مورد شكل دادن به اظهارنظر و تهيه گزارش صورتهاي مالي يا فرم گزارشگري صورتهاي مالي و استاندارد 705 در مورد تعديلها در اظهارنظر حسابرس بحث ميكند. همچنين استاندارد 706 در مورد بندهاي تاكيد بر مطلب خاص و ساير بندهاي افزودني (مهم و تاكيدي) بر گزارش حسابرس مستقل بحث ميكند. وي افزود: پيش از اين هنگامي كه از تعديلها سخن به ميان ميآمد، هم تعديلها در اظهارنظر و هم تعديلها به صورت بند تاكيد بر مطلب خاص، موردنظر بود، اما در حال حاضر استاندارد 705، تنها به تعديلها در اظهارنظر ميپردازد.عضو شوراي عالي انجمن حسابداران خبره ايران درباره دليل تاكيد سازمان بورس بر رعايت اين استانداردها گفت: سازمان بورس ناظر بر گزارشهاي صورتهاي مالي و گزارشهاي حسابرسي شركتهاي بورسي است و وظيفه اين سازمان، اطمينانبخشي به سهامداران از رعايت استانداردها توسط حسابرس است.
وي ادامه داد: از آنجا كه سازمان حسابرسي استانداردهاي 700، 705 و 706 را جايگزين استاندارد 700 قديمي كرده است، براي سازمان بورس نيز مهم است كه شركتها و حسابرسان از استانداردهاي جديد پيروي كنند.
افزايش قابليت فهم گزارشها
پوريانسب درباره مزيت استانداردهاي يادشده جديد گفت: با توسعه يك استاندارد به سه استاندارد، سوءتفاهمهاي موجود در استاندارد قبلي براي حسابرس، برطرف شده و گزارش حسابرس از سه بند به شش بند افزايش يافته است. از سوي ديگر تيترهاي مياني موجود در گزارش حسابرسي، باعث فهمپذيري بيشتر گزارشها براي خواننده ميشود و خواننده تشخيص ميدهد هر پاراگراف گزارش حسابرسي به چه منظور نوشته شده است.
وي سپس به تشريح نحوه گزارشنويسي براساس استانداردهاي جديد پرداخت و گفت: پاراگراف نخست گزارش كه مقدمه گزارش محسوب ميشود با عنوان «گزارش درباره صورتهاي مالي» ميآيد. پاراگراف دوم تحت عنوان «مسووليت مديريت در قبال صورتهاي مالي» است كه پيش از اين، اين يك جمله به عنوان جمله دوم در پاراگراف مقدمه ميآمد، اما در حال حاضر خود مستقل و به دو جمله تبديل شده است.
پوريانسب ادامه داد: عنوان ميانتيتر بعدي «مسووليت حسابرس» است كه سه پاراگراف دارد. اين در حالي است كه پيش از اين «مسووليت حسابرس» در قالب جمله سوم بند مقدمه ميآمد، اما هماكنون مستقل شده و سه پاراگراف، زيرمجموعه آن است. سردبير مجله حسابدار سپس گفت: ميانتيتر بعدي اظهارنظر است كه يك پاراگراف زير آن قرار ميگيرد و در واقع، گزارش داراي 4 ميانتيتر و 6 پاراگراف است، در حالي كه پيش از اين در گزارشها ميانتيتر وجود نداشت و تعداد پاراگرافها هم سه تا بود.
افزايش مسووليت مديران و حسابرسان
عضو شوراي عالي انجمن حسابداران خبره ايران درباره ويژگي ديگر گزارشهاي حسابرسي جديد گفت: در اين گزارشها، موضوع حسابرسي از مسووليت مدير و حسابرس جدا ميشود و در موضوع حسابرسي صورتهاي مالي، علاوه بر نام صورتهاي مالي به روشهاي حسابداري و توضيحات صورتهاي مالي هم اشاره ميشود. پوريانسب تصريح كرد: ذيل ميانتيتر مسووليت مدير، يك پاراگراف وجود دارد كه دو جمله است و در گذشته يك جمله بود. جمله دوم اين پاراگراف درباره مسووليت مدير درخصوص كنترلهاي داخلي است، به اين ترتيب كه ميگويد مسووليت مدير، صراحتا تهيه صورتهاي مالي است كه تقلب و اشتباه نداشته باشد.
وي ادامه داد: زير عنوان مسووليت حسابرس، سه پاراگراف داريم. پاراگراف اول كه سه جملهاي است، تلفيقي از جمله سوم بند مقدمه قبلي و جمله اول بند دامنه قبلي است. جمله سوم هم تعديل شده جمله دوم بند دامنه قبلي است. در جمله سوم به الزامات اخلاقي هم اشاره ميشود كه پيش از اين وجود نداشته است. پاراگراف دوم مسووليت حسابرس، پاراگراف دامنه حسابرسي است كه در اين دامنه تصريح ميشود، تقلب و اشتباه به عنوان مسووليتهاي حسابرس شناخته ميشود، ضمن اينكه به كنترل داخلي هم پرداخته ميشود.
وي يادآور شد: پيش از اين، صراحت نداشت كه حسابرس به كنترلهاي داخلي هم رسيدگي كند، اما الان صراحت دارد.
پوريانسب سپس گفت: پاراگراف سوم، جمله پنجم بند دامنه گزارشگري قبلي است و فقط عنوان اظهارنظر، بالاي آن ميآيد.
انقلاب در گزارشگري
وي تاكيد كرد: اين گزارش در مقايسه با گزارشهاي قبلي، اطلاعات بيشتري را از موضوع حسابرسي، مسووليت مدير در قبال صورتهاي مالي و مسووليت حسابرس در قبال صورتهاي مالي را در اختيار ميگذارد و به نظر ميرسد انقلابي در گزارشگري حسابرسي رخ داده است. پوريانسب با اشاره به لازمالاجرا بودن استانداردهاي يادشده در گزارشگري صورتهاي مالي از ابتداي سال 90 گفت: گزارشهاي ارائه شده در مجامع امسال شركتهاي بورسي بايد از اين فرمت پيروي كنند، زيرا اين گزارشها جزئيات بيشتري را نشان ميدهد و به سهامداران كمك ميكند تا به اطلاعات بيشتري دست يابند.
وي در پايان با تقدير از سازمان حسابرسي گفت: اين استانداردها در زمان كوتاهي تهيه شده كه جاي تشكر دارد.
يكي ديگر از حسابداران رسمي با اشاره به منطبق بودن ترجمه استانداردهاي يادشده با استانداردهاي بينالمللي گفت: تغييرات ايجاد شده بر اثر تجاربي صورت ميگيرد كه استفادهكنندگان از گزارشهاي حسابرسي داشتهاند و هر چند سال يك بار، استانداردها براساس اطلاعاتي كه در دعويها و نظرخواهيها مطرح شده، بازنگري ميشود.
منصور شمساحمدي افزود: در گزارشهايي كه براساس استانداردهاي قبلي تهيه ميشد، مسووليت هيات مديره و حسابرس، تفكيك نشده بود، اما الان به صورت كامل اين مسووليتها تفكيك شده است.
وي ادامه داد: از سوي ديگر براي نخستين بار در گزارشنويسي حسابرسي به مسووليتهاي حسابرسان در مورد اخلاق حرفهاي و مسووليت هيات مديره درباره اجراي كنترلهاي داخلي اشاره و اين وظايف گوياتر شده است، همچنين حسابرسان، كنترلهاي داخلي را ارزيابي خواهند كرد.
شمساحمدي در ادامه به يكي از مزاياي استانداردهاي 705 و 706 اشاره كرد و گفت: تفاوت ديگر در بحث بندهاي بعد از اظهارنظر رخ داده است، زيرا بندهاي بعد از اظهارنظر حسابرس به دو نوع بند محدود شده است كه عبارتند از: بندهاي تاكيد بر مطلب خاص و ساير بندهاي توضيحي.
وي توضيح داد: در گذشته و در برخي موارد شاهد بوديم كه بعد از اظهارنظر، مواردي را مينوشتند كه از آن استنباط بند شرط يا محدوديت ميشد و خواننده گزارش را با مشكل مواجه ميكرد، اما در حال حاضر، حسابرسان مجاز نيستند بعد از اظهارنظر، به غير از دو مورد يادشده، مورد ديگري عنوان كنند.
شمساحمدي تاكيد كرد: تهيه گزارش براساس اين سه استاندارد موجب افزايش شفافيت گزارشهاي حسابرسي خواهد شد
مالیات بر ارزش افزوده (VAT)، مالیاتی است بر مصرف که بر ارزش اضافه شده کالا در جریان تولید (تفاوت قیمت نهایی و قیمت کالاهای به کار رفته در تولید آن کالا) بسته میشود. تفاوت این مالیات با مالیات بر فروش (GST) این است که در مالیات بر فروش بر عکس مالیات بر ارزش افزوده، در هر مرحله بر روی ارزش کلی کالا مالیات بسته میشود.
لازمه اجرای صحیح هر قانون، دقیق، غیرمبهم، جامع و مانع بودن مواد قانونی آن است. به همین علت اهمیت دقت نظر در مرحله نگارش قانون و بررسی همه جانبه شرایط حاکم بر قانون در مرحله قانوننویسی مشخص میشود چرا که کوچکترین بیتوجهی یا سهلانگاری در این مرحله، موجب بروز مشکل در مرحله اجرای قانون شده و طبیعتا برای رفع مشکلات اینچنینی نیاز به صدور بخشنامههای مختلف توسط مراجع ذیصلاح ایجاد میشود. به همین علت است که در مورد بسیاری از قوانین (به عنوان مثال قانون مالیاتهای مستقیم)، چند دهبرابر حجم قانون مربوطه، رویه و بخشنامه وجود دارد و طبعا استفادهکننده از قانون مجبور میشود علاوه بر قانون به کلیه بخشنامههای مربوطه نیز تسلط داشته باشد. بخشنامههایی که بسیاری از آنها ناسخ و منسوخ همدیگر هستند.
در چند ماه اخیر و با تصویب نهایی قانون مالیات بر ارزش افزوده نظرات متعددی در مورد این قانون ابراز شده است. لیکن اکثر این اظهارنظرها در رابطه با ماهیت و روش اجرای آن بوده و کمتر در رابطه با معایب مواد قانونی آن اظهارنظر شده است، به همین جهت ذیلا به برخی از این ابهامات مختصرا اشاره میگردد، شاید زمینهای برای بررسی بیشتر و احیانا رفع ایرادات احتمالی باشد.
مالیات بر ارزش افزوده همان مالیات برمصرف است، پس این مالیات مانند کشورهایی چون امارات و ترکیه، باید در نهایت پس از خرید کالا، توسط مصرفکننده پرداخت شود.
قانون مالیات بر ارزش افزوده حتما مثبت است و نخستین تاثیر مثبت اجرای آن، جلوگیری از قاچاق کالاست؛ چرا که مطابق این قانون هر کالایی باید در دفاتر رسمی ثبت شود. دیگر تاثیر مثبت، این است که اجرای این قانون موجب مشخص شدن درآمد و در نتیجه جلوگیری از فرار مالیاتی میشود.
دیگر مزیت این شیوه این است که دولت با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، زودتر مالیات خود را دریافت میکند و مالیات مضاعف به مقدار زیادی از بین میرود؛ یعنی وقتی واردکنندهای ماده اولیهای وارد میکند، باید مالیات آن را بپردازد و وقتی تولیدکنندهای این ماده اولیه را از واردکننده خریداری میکند و آن را به محصول مصرفی تبدیل میکند او هم باید مالیات بپردازد و وقتی کارفرمایی این محصول را خریداری کرده و آن را در امور مربوط بهخود به کار میبندد او هم باید مالیات بپردازد و به همین ترتیب امکان دارد گاهی ۵ تا ۶ صنف مختلف مالیات بپردازند.
این در حالی است که مالیات بر ارزش افزوده در واقع از پرداخت این مالیاتهای مضاعف جلوگیری میکند و باعث شفافسازی امور مالیات میشود. البته نباید از نظر دور داشت که نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده، با چالشهایی مواجه است.
اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده نیازمند سازوکار و زیرساختهای لازم است و بر این اساس باید تمام معاملات شناسنامهدار شوند تا با صدور فاکتور، نوع، مقدار، قیمت، تاریخ و محل فروش کالا مشخص شود؛ اما هماکنون در کشورمان، تنها فرش و طلا با صدور شناسنامه یا همان فاکتور معامله میشوند که برای اجرای مالیات بر ارزش افزوده، این موضوع باید به سایر کالاها تعمیم داده شود.
فراهم ساختن زیرساختها در نظام بانکی برای اجرای این طرح نیز ضرورتی دیگر است که باید به آن توجه شود؛ اما بدون شفافسازی و فراهم کردن زیرساختهای لازم، با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، نوعی هیجان دور از واقعیت اقتصادی بر بازار حاکم میشود. مثلا در اجرای این قانون بهدلیل ناآشنایی تجار و بازرگانان با اثرات مثبت آن و اینکه باید مالیات سال دیگر را امسال بپردازند، باعث میشود تا نوعی هیجان در بازار ایجاد شود و مالیات پرداختی روی قیمت تمامشده محصولات محاسبه شود
بر اساس قانون هر شهروندی دارای حقوقی است که دولت موظف به تحقق آنها است. برقراری امنیت، ارایه خدمات شهری، آموزشی و خدمات امدادی و رفاهی تنها بخشی از وظایف دولت در برابر حقوق مردم است، اما منابع مالی این خدمات از کجا تأمین میشود؟ در بسیاری ازکشورها شهروندان در مقابل حقوق و خدماتی که از دولت دریافت میکنند وظایفی را هم بر عهده دارند که پرداخت مالیات به عنوان تأمین کننده منابع مالی خدمات دولتی یکی از اصلیترین آنها محسوب میشود.
هر چند این رویه معقول از قدیم در کشور ما به دلیل اتکا به درآمدهای نفتی کمتر مورد توجه بوده. اما خوشبختانه طی دهه های اخیر مورد تاکید دولتمردان و کارشناسان اقتصادی قرار گرفته و حتی در رفتار اقتصادی مردم هم تأثیر گذاشته است که برای نمونه میتوان به رشد ارایه اظهارنامه های مالیاتی در سال جاری اشاره کرد.
به گفته کارکنان ادارات مالیاتی اگرچه ارایه اظهارنامه از سوی مشمولان مالیات رشد چشمگیری داشته اما متأسفانه بسیاری از مراجعه کنندگان به دلیل عدم آگاهی از وظایف قانونی خود دچار مشکلاتی در رسیدگی به پرونده های مالیاتی میشوند. این گزارش با استناد به قانون، مشمولان مالیاتی را معرفی کرده و به بیان وظایف آنها برای پرداخت مالیات به عنوان یک تکلیف شخصی برای تأمین منافع ملی میپردازد.
مالیات و انواع آن
مالیات به زبان ساده وجوهی است که دولت بر ای تأمین هزینه های خود از اشخاص دریافت میکند، به بیان دیگر مالیات مبلغی است که دولت بر اساس قانون و به منظور تقویت عمومی حکومت و تأمین مخارج عامه از اشخاص، شرکتها و موسسهها دریافت میکند.
تقسیم بندی مالیاتها به مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم عمدهترین نوع طبقه بندی در آمارهای دولتی در سطح بینالمللی است که مالیات مستقیم دامنه وسیعتری نسبت به مالیات غیر مستقیم دارد. در ساختار بودجه کشور ما نیز درآمدهای مالیاتی در طبقه بندی به دو گروه یاد شده تقسیم میشود. بر این اساس مالیاتهای غیر مستقیم شامل دو بخش مجزا تحت عناوین ذیل میباشد: ۱- مالیات بر تولید و واردات، ۲- مالیات بر مصرف و فروش مالیاتهای مستقیم مالیاتهایی هستند که از مودیان در هنگام تحصیل درآمد یا دارایی اخذ میشود. بر اساس قانون، مالیاتهای مستقیم دارای دو بخش اصلی مالیات بر دارائی و مالیات بر درآمد است.
بخش مالیات بر دارایی شامل: مالیات سالانه املاک، مالیات مستغلات مسکونی خالی، مالیات بر اراضی بایر، مالیات بر ارث و حق تمبر بود که در اصلاحات صورت گرفته در قانون مواد مربوط به مالیات سالانه املاک، مالیات مستغلات مسکونی خالی و مالیات بر ارضی بایر حذف شد.
ازار کارا به بازاري اطلاق ميشود که در آن قيمت اوراق بهادار از قبيل قيمت سهام عادي، منعکس کننده تمام اطلاعات موجود در بازار است.
قيمت فعلي سهام شامل تمام اطلاعات شناخته شده اعم از :
اطلاعات گذشته: مانند سود مربوط به فصل يا سال گذشته
اطلاعات فعلي : شامل اطلاعاتي که اعلام شده ولي هنوز اعمال نشده ( مانند خبر تجزيه سهام)
و اطلاعاتي که از نظر منطقي استنباط شده است نيز در قيمتها منعکس مي شود، مثلا“ اگر بسياري از سرمايه گذاران بر اين عقيده باشند که نرخ بهره بزودي کاهش خواهد يافت.
به طور خلاصه ميتوان خصوصيات بازاري كه داراي كارايي اطلاعاتي ميباشد را اين گونه برشمرد :
1- شرايط بازار رقابت: يعني بازار وقتي کارا مي شود که تعداد افرادي که اقدام به خريد وفروش مي کنند، بسيار زياد باشند.
2- اطلاعات بايد به سرعت و فوريت با حداقل هزينه به اطلاع دست اندرکاران بازار برسد.
3- امنيت در خريد و فروش: پرداخت يا دريافت قيمت عادلانه در قبال خريد يا فروش اوراق بهادار و قيمتهاي نزديک به ارزش ذاتي آن.
4. معامله در بازار کارا نبايد گران باشد، مخارج معامله کردن بايد بسيار کم و به وضعيت بدون خرج بودن نزديک باشد.
5. هيچ معامله گري قدرت نداشته باشد بازار را تحت نفوذ خود بگيرد و تاثير مهمي بر بازار بگذارد.
6. دريافت و پرداخت وام به نرخهاي رايج بازار مالي ( نرخ رايج بهره).
7. وجود افراد مطلع در بازار، اين افراد با اطلاعاتي که دارند بازار را به کارايي مي رسانند، اما آنها نمي توانند از اطلاعات و دانش افزونترشان نتايج بهتر و سود بيشتري به دست آورند.
8. تعديل قيمتها به سرعت انجام مي شود. در اين بازار افرادي حضور دارند که اطلاعات را دريافت، ارزيابي وارزش آن را پيدا مي کنند و به فوريت اقدام به خريد و فروش مي نمايند.
9. شرط لازم براي کارايي بازار، وجود رقابت است. در اين بازار غير از معامله کننده تعداد زيادي هم دلال و کارگزار و واسطه متخصص خريد و فروش وجود دارد
10. بازار بايد در معرض ترافيکي دو طرفه از اطلاعات باشد. در بازار کارآ طوري است که در هر مقطع از زمان عده اي در آن خريدارند و عده اي فروشنده ، در اين بازار نيمي معتقدند که اگر بخرند به صلاح و منفعت آنان است و نيمي ديگر معتقدند که اگر بفروشند نفع بيشتري مي برند.
11. در اين بازار، ابزارهاي مالي بسيار گسترده اي وجود دارد که هريک نقش خاصي در بازار دارد وهريک شکافي را در بازار پر مي کند ، مثل اوراق اختيار معامله (options) که بازار را کاراتر و تعادل مناسب تري بين عرضه وتقاضا بوجود مي آورد .
نظريه بازار کارا
آزمودن اين نظريه که : آيا بازار سهام در کسب و پردازش اطلاعات ورودي به صورت معقول عمل مي کند و يا اطلاعات بدون درنگ و بدون تمايل به گرايش خاص ( تورش ) در قيمت اوراق بهادار منعکس مي شود يا نه؟
فرضيه بازار کارآ نمي گويد که همه سرمايه گذاران معقول عمل مي کنند و يا تک تک آنان به جزء جزء اطلاعات دسترسي دارند، بلکه صرفا“ مي گويد که همه اطلاعات در قيمت سهام بازتاب دارد .
اشکال مختلف بازار کارا
کارايي در بازار با استفاده ازسه مجموعه اطلاعات مورد بررسي قرار ميگيرد.اين اطلاعات عبارتند از:
1- اطلاعات مربوط به گذشته؛ (شامل اطلاعات بازار)
2. کليه اطلاعات عمومي انتشار يافته (شامل اطلاعات عمومي)
3. اطلاعات عمومي و اطلاعات خصوصي و محرمانه. (شامل تمام اطلاعات)
با توجه به اين سه نوع اطلاعات، کارايي بازار به ترتيب در سه سطح قابل بررسي است :
1. ضعيف 2. نيمه قوي 3. قوي
شکل ضعيف بازار کارآ: يکي از متدوال ترين نوع اطلاعات در ارزيابي ارزش اوراق بهادار، داده ها و اطلاعات مربوط به بازار است. برخي از اطلاعات مربوط به دوره هاي قبل بوده و تاثير آنها در قيمتهاي اوراق بهادار منعکس شده است و تاثيري در پيش بيني تغييرات آتي قيمت ها ندارد، به همين دليل از ارزش کمتري برخوردارند. اين نوع اطلاعات که تاثير کمتري بر روي قيمت سهام دارند شکل ضعيف از بازار کارآ را نشان مي دهد.
پس شکل ضعيف بازار کارآ مي گويد که با مطالعه روند تاريخي قيمت سهام ، قادر نيستيم روند آينده قيمت سهام را پيش بيني کنيم ، قيمت سهام روند خاصي ندارد، بازار سهام حافظه اي ندارد؛ يعني قيمت سهام در بازار کارا به شکل تصادفي تغيير مي کند.
شکل نيمه قوي بازار کارآ: سطح متدوال تر کارايي بازار نه تنها شامل اطلاعات موجود قيمتي است، بلکه شامل تمام اطلاعات شناخته شده ودر دسترس مانند اطلاعات مربوط به درآمد، سود تقسيمي، اعلان تجزيه سهام، پيشرفتهاي جديد در مورد محصولات، مشکلات تامين مالي و تغيرات مربوط به حسابداري است به چنيين بازاري که اين اطلاعات سريعا“ در قيمتها منعکس شود بازار کارآي نيمه قوي گفته مي شود.
شکل قوي بازار کارآ: قوي ترين شکل بازار کارآ، شکل قوي آن است که درآن قيمتهاي سهام کاملا“ تحت تاثير اطلاعات اعم از اطلاعات عمومي و غير عمومي (محرمانه ) است.
اگر بازار کارا به شکل قوي آن وجود داشته باشد، هيچ گروهي از سرمايه گذاران نمي توانند در يک برهه از زمان بيش از نرخ بازده منتفع شوند. پرتفليوهايي که به صورت حرفه اي مديريت ميشوند معمولا“ جزء اين دسته هستند.
توجه :هنگامي كه صحبت از بازار كارا ميشود، مراد همان بازار كارا به شكل نيمه قوي است
از زمان پیدایش حرفه ی حسابرسی تا به امروز،مسئولیت حسابرسان نسبت به تقلب نوسانات زیادی پیداکرده است.چیزی که هم اکنون شاهد ان هستیم افزایش مسئولیت حسابرسان نسبت به تقلب است که علت این امر به علت افزایش وگستردگی روزافزون تقلبات وطرح دعاوی جدی بر علیه حسابرسان است.در واقع حرفه حسابرسی سعی می کند بااین شیوه وعملکرد،اعتمادخود را نزد جامعه حفظ کند.
شواهد گویای آن است که موضوع تقلب در شرکتها مشکلی جدی است. این تقلبها،بویژه هنگامی که مدیران وکارکنان ارشد شرکتها مرتکب ان می شوند،معمولا زمانی از پرده بیرون می افتد که شرکتها به طور غیر منتظره دچار مشکل حاد میشوند.در این مواقع است که این سئوال مطرح می شود که حسابرسان کجا بوده اند؟
نفش حسابرسان مستقل در کشف وگزارش تقلب در شرکتها موضوعی بحث انگیز است. اظهارنظرهای حرفه ای حسابرسان متفاوت است وبه همین سبب برای کاهش فاصله انتظارات از عملکرد حسابرسی،بیشترین میزان همکاری ضرورت پیدا میکند.بررسیهای متعدد نشان داده است در حالی که سیاستمداران،دادگاهها،نشریات مالی وبسیاری دیگر،ازحسابرسانانتظارکشف وگزارش کردن تقلبات را دارند،حرفه حسابرسی به طور عمومی مسئولیتهای خودرادر این زمینه کاهش داده وبر این نکته تاکید میکند که کشف تقلبات از مسئولیتهای مدیران است وحسابرسی برای این نقش برنامه ریزی نشده وغیر قابل اتکاست.
در کشورهای پیشرفته ی جهان همه چیز از جمله تقلب وراهکارهای ان مبارزه با تقلب نیزتوسعه یافته است،بانگاهی به امارهای بین المللی بیانگر این موضوع است است که به مسئله ی مبازره با تقلب واستفاده از روشهای پیشگیرانه و اموزش توجه خاصی شده است و همین توجه خاص باعث کاهش چشمگیر تقلب وفساد مالی گردیده است. یکی ازرویدادهای پیشگیرانه از تقلب ،افشای فسادهای مالی وبرخورد سختگیرانه با مرتکبین فساد وپیش بینی جرایم سنگین برای انان است.در پاسخ به رسوایی شرکتهای بزرگی چون انرون، گلوبال کروسینگ ،تیکو،ورلد کام وآدلفیا،انجمن حسابداران رسما امریکا بیانیه ای به شرح ذیل منتشر نمود:
این مقاله به یکی از مباحث مهم مدیریت سود، یعنی هموارسازی سود می پردازد.به طور کلی هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینه ها و درامدها و یا به حساب گرفتن هزینه ها یا انتقال انها به سال های بعد به طوری که باعث شود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سودبدون تغییرات عمده برخوردار باشد.هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و بازار سرمایه با ثبات و پویا نشان دهد.در این مقاله به روش های هموارسازی سود از یک طرف و از طرف دیگر به سازوکارهایی از قبیل ویژگی های کیفی اطلاعات و افشاء بیشتر باعث می شود مدیریت شرکت در فرایند هموارسازی موفق نباشد می پردازد .
هموارسازی سود و انگیزه های آن
یکی از اهداف اولیه مدیریت سود حفظ اعتبار شرکت است چرا که اعتبار باعث می شود شرکت کارا و پویا به حساب اید.کسب جایگاهی مناسب در میان رقبا و بازار سرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت نظر مساعدتری داشته باشند و شرکت از صرف هزینه های بیشتر در رقابت با سایر شرکت های مشابه بی نیاز شود و با هزینه ی کمتر اعتبار و وام دریافت کند.
مهم ترین انگیزه ی هموارسازی سود این باور است که شرکت هایی که روند سود مناسبی دارند و سود ان ها دچار تغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری دارند.هموارسازی باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت در بورس و جذب سرمایه گذاران بالقوه برای ان می شود.نتایج تحقیقی در مورد 358 شرکت پذیرفته شده در بورس امریکا نشان داد که شرکت هایی که سود انها دچار تغییرات زیادی در طول سالهای قبل نبوده دارای ارزش سهام بالاتری هستند و در مقایسه با شرکت هایی مشابه بدهی کمتری دارند.
سایر انگیزه هایی که باعث می شود مدیران در پی هموارسازی سود باشند عبارتند از:
1- دریافت پاداش های مدیریتی بیشتر به خاطر بالا بودن ارزش سهام:
وقتی سهام شرکت در بورس نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری داشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.
2- پرداخت بهره کمتر در استقراض از موسسات اعتباری و بانک ها:
هموارسازی سود شرکت را در حال رشد نشان می دهد و این خود نمایانگر ریسک کمتر در مورد این شرکت است و به ان امکان می دهد با نرخ بهره ی پایین تری از موسسات اعتباری و بانک ها وام بگیرد و نقدینگی حاصل از بهره ی کمتر می تواند یکی از منابع مالی شرکت برای توسعه ی ان باشد.
3- جذب سرمایه:
روند رشد شرکت در تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتباردهندگان موثر است زیرا ان ها معتقدند این شرکتها ریسک کمتری دارند و برای سرمایه گذاری بهترند.
حسابرسی یعنی بازرسی جستجو گرانه مدارک حسابداری و سایر شواهد زیر بنای صورتهای مالی .حسابرسان از راه کسب آگاهی از سیستم کنترل داخلی و بازرسی مدارک،مشاهده داراییها،پرسش از منابع داخل و خارج شرکت و اجرای سایر روشهای رسیدگی ،شواهد لازم را برای تعیین این که صورتهای مالی، تصویری مطلوب و به نسبت کامل از وضعیت مالی شرکت و فعالیتهای آن در طول دوره مورد رسیدگی ارائه می کند یا خیر،گردآوری می کنند.
یااینکه حسابرسی فرایندی است منظم و با قاعده جهت جمع آوری و ارزیابی بیطرفانه شواهد درباره ادعاهای مربوط به فعالیتها و وقایع اقتصادی،به منظور تعیین درجه انطباق این ادعاها با معیارهای از پیش تعیین شده و گزارش به افراد ذینفع.
سال نو مبارک
سال اقتصاد و فرهنگ ، با عزم ملی و مدیریت جهادی گرامی باد
مفاهيم سود در سطح عمل(نحوه استفاده از آن توسط استفاده كنندگان)
مفاهیم سود در سطح عمل به فرآیندهای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، واکنش قیمت اوراق بهادار نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایه ای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود مربوط است. تحقیقات رفتاری انجام شده در حسابداری نیز با موارد فوق مرتبط است.
ü مفاهيم سود در سطح عمل، به موارد زير مربوط است:
ï فرايندهاي تصميمگيري سرمايهگذاران و اعتبار دهندگان
ï واكنش قيمت اوراق بهادار در بازار سرمايه نسبت به سود گزارش شده
ï تصميمات مديريت درباره مخارج سرمايهاي
ï واكنش مديريت و حسابداران نسبت به سود
سود به عنوان وسيلهاي براي پيشبيني:سرمايهگذاران، اعتبار دهندگان و ساير استفاده كنندگان به ارزيابي خالص جريان ورود وجه نقد دورههاي آتي ارزيابي كنند، اما غالباً سود و شاخصه هاي خاص براي ارزيابي توان سودآوري، پيشبيني سودهاي آتي، ويا ارزيابي مخاطره سرمايهگذاران يا اعطاي وام و اعتبار به واحد انتفاعي استفاده مي كنند. بنابراين، فرض بر اين است كه ارتباطي بين سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزيع وجه نقد ميان سهامداران، وجود دارد.(هيات تدوين استانداردهاي مالي)
× به همين دليل سرمايه گذاران انتظارات مربوط به سودهاي آتي واحد انتفاعي را در كانون توجه خود قرار دهند.
× پژوهشگران كوشش كردهاند كه شواهدي را درباره فرض هيات ، بدست آورند.
× اطلاعات سود سهام پیش بینی توزیع سود سهام در اینده
× پیش بینی قیمت آتی سهام
× بهمين دليل است كه : اطلاعات مرتبط با پيشبينيهاي سود در مقايسه با پيشبيني توزيع سود سهام در كوتاهمدت، به منظور پيشبيني قيمت آتي سهام در بازار، مربوطتر فرض شده است.
×
آيا اطلاع از سودهاي گذشته، به پيشبيني سودهاي آتي و همچنين ارزش جاري واحد انتفاعي كمك ميكند؟
× در يكي از تحقيقات نتيجهگيري شده است كه :
سودهاي گذشته محاسبه شده بر اساس ارزشهاي تاريخي، در مقايسه با سودهاي گذشته محاسبه شده بر اساس ارزشهاي جاري به منظور پيشبيني ارزشهاي آتي مناسبتر است. ضمناً سودهاي محاسبه شده به دو روش بالا، نسبت به سودهاي محاسبه شده بر مبناي ارقام تعديل شده بواسطه تغيير سطح قيمتها، مرجح ميباشد. در هر صورت، بررسي مزبور پيشنهاد ميكند كه هر دو مفهوم سود در پيشبيني ارزشهاي آتي، بخصوص در يك صنعت پايه، ميتواند مفيد واقع شود.
بسياري از سرمايهگذاران بر اين باورند كه پيشبيني سودهاي آتي در ارزيابي قيمت سهام به هنگام تصميمات خريد و فروش مؤثرند و نويسندگان زيادي، ارائه سود به نحوي كه پيشبينيهاي آتي سود را ممكن سازد، را پيشنهاد كردهاند.
تصميمگيري مديريت:مديران نيز از اطلاعات صورت هاي مالي براي كنترل و تصميمگيري مناسب استفاده مي كنند.
v البته مديران به جريانات نقدي فعلي و آتي اهميت بيشتري نسبت به پيشبيني توزيع سود سهام آتي ميدهند.
v ولي بايدتوجه كافي به اختياري بودن تخصيصها و مقابله هزينهها با درآمد فروش مبذول شود .
مفاهيم سود:
دیدگاه ساختاری: بررسي سود از مجراي قوانين و مقررات
دیدگاه تفسیری:بررسي سود از مجراي رابطه اي كه اين عدد با واقعيت هاي اقتصادي دارد
دیدگاه رفتاری:بررسي سود با توجه به روشي كه سرمايه گذاران آن را به كار مي برند
استفاده از چند مفهوم مناسب در گزارشگری سود:
Ø موارد استفاده متعدد از سود خالص
Ø تنوع نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان
داشتن هدف هاي مختلف در ارائه گزارش موجب مي شود كه براي سود خالص تعريف هاي مختلفي ارائه شود و مخاطبان مختلف مورد خطاب قرار گيرند
برخي از انتقادهاي وارده به سود حسابداري، در شكل سنتي آن:
þ مفهوم سود حسابداري تاكنون به وضوح فرموله نشدهاست
þ مبناي نظري (تئوريك) بلند مدتي براي محاسبه و ارائه سود حسابداري وجود ندارد
þ اصول پذيرفته شدهي حسابداري، عدم ثبات روش اندازهگيري سود دورهاي را در شركتهاي مختلف مجاز ميشمارد
þ تغيير سطح قيمتها، معناي سود محاسبه شده بر مبناي ارزشهاي تاريخي را تغيير دادهاست
þ ساير اطلاعات، درمقايسه باسود حسابداري،ممكن است براي تصميمگيريهاي سرمايهگذاران و سهامداران مفيدتر باشد
پيشنهادهاي مختلفي نيز براي حل اين مسائل ارائه شدهاست:
Ø تاكيد بر اطلاعات مربوط به معاملات و فرايند حسابداري تعهدي به منظور بهبود محاسبه و گزارش سود حسابداري
Ø برخي معتقند مفهوم سود عملياتي را مي توان بعنوان شاخصي از توان واحد انتفاعي براي توزيع سودسهام استفاده كرد
Ø يك ديدگاه اين است كه پيشرفتهاي آينده در تئوري حسابداري در گرو توافق در مورد مفهومي از سود است، كه بر سود اقتصادي منطبق باشد
Ø برخي از نويسندگان معتقدند كه، براي مقاصد مختلف بايد چندين سود اندازهگيري و گزارش گردد
Ø نظر به اينكه، تمامي معيارهاي سود با نواقصي همراه است، لازم است معيارهاي ديگري از فعاليتهاي اقتصادي مد نظر قرار گيرد
تاریخچه حسابداری محیط زیست
از اواسط دهه 70 میلادی شرکتهای صنعتی با مفهوم گزارشگری بدهیهای زیستمحیطی روبهرو شدند. شرکتهای یادشده، نخست تمایلی به افشای زیانهای وارد به محیط زیست در صورتهای مالی خود نداشتند، اما بر اثر مرور زمان و افزایش میزان خسارتها، شرکتها ناگزیر بهرعایت این مسائل شدند. در سال 1975 هیئت تدوین استانداردهای حسابداری نشریه شماره 5 را تحت عنوان حسابداری رویدادهای احتمالی ، جهت کمک به شناسایی این وضعیت منتشر کرد که میبایست خسارتهای احتمالی به محیط زیست (درصورت محتمل بودن وقوع و قابل براورد بودن مبلغ زیان) درصورتهای مالی گزارش شود. بدهیهای جبران خسارتهای وارد به محیط زیست بهعنوان زیان احتمالی شناخته میشد، اما بهدلیل مشکلات آینده که در براورد میزان این زیانها وجود داشت شرکتها و صنایع مختلف رویههای متفاوتی را جهت براورد این زیانها بهکار میبردند، بهطوری که هیچ شرکتی بدرستی از رهنمود مزبور پیروی نمیکرد. بنابراین نیاز به اصلاح و تدوین رهنمود جدیدی احساس میشد. در سال 1976، تفسیر شماره 14 توسط هیئت تدوین استانداردهای حسابداری تحت عنوان براورد مبلغ یک زیان منتشر شد ولی هیچگونه اظهارنظری در مورد بهتاخیر انداختن ثبت هزینههای زیستمحیطی نکرد. خسارتهای ضایعات به منابع، منجر به افزایش تقاضای جامعه جهت برقراری قانون در این مورد شد. کنگره امریکا در پاسخ به این موضوع قانون حفاظت و بازیافت منابع محیط زیست را در سال 1976 میلادی به تصویب رساند، اما این قانون نیز نتوانست کاری از پیش ببرد. بنابراین دومین قانون فدرال تحت عنوان قانون جامع مسئولیت، غرامت و بدهی محیط زیست در سال 1980 میلادی تصویب شد. براساس این قانون 6/1 میلیارد دلار وجوه سپرده برای هزینههای پاکسازی مکانهایی که به محیط زیست خسارت وارد میکنند اختصاص داده شد. مکانهای ایجاد خسارت توسط سازمان حفاظت محیط زیست ایالات متحد تجزیه و تحلیل و بررسی میشدند. ابتدا سازمان در سال 1981 میلادی بیش از 30000 مکان را برای بررسی انتخاب کرد. مکانها بر اساس خسارت بالقوه ضایعات و اهمیت آنها، درجهبندی و در فهرست اولویتهای ملی برای انجام اصلاحات زیستمحیطی ثبت میشد. مراحل کار سازمان حفاظت محیط زیست شامل ارزیابی میزان خسارت هر مکان و امکانسنجی رویههای بهسازی و تعیین مخارج هر رویه و ارزیابی قابلیت اجرای رویهها بود. در مرحله بعد، سازمان به بررسی شیوه پاکسازی میپرداخت؛ مثلا" تعیین استاندارد برای پاکسازی را بررسی و در نهایت شیوه پاکسازی را پیشنهاد میکرد. در سال 1990 میلادی، هیئت تدوین استانداردهای حسابداری نشریه شماره 8-90 تحت عنوان سرمایهای کردن هزینههای آلودگی محیط زیست را منتشر کرد. هیئت به این نتیجه رسید که مخارج بدهیهای محیط زیست باید بر اساس طرحی مشخص جهت کاهش آلودگی تعیین شود.
نحوه برخورد با هزینههای محیط زیست
وقتی برای موسسهای هزینه زیستمحیطی معینی در دوره جاری، محتمل میشود، باید برای کدام دورة حسابداری هزینه شود؟ آیا باید سرمایهای تلقی گردد یا هزینه یا تعدیل دوره قبل؟ در این قسمت به شناسایی و اندازهگیری این موضوع میپردازیم. هزینههای محیط زیست در این تحقیق شامل موارد زیر است: الف) هزینههای اقدامات زیستمحیطی، و ب) زیانهای محیط زیست. هزینههای زیستمحیطی یک دوره معین ممکن است در نتیجه مخارج جاری یا مورد انتظار آینده یک دارایی یا خدمت، ایجاد شده باشد یا در نتیجه دارایی یا خدمت نباشد (که زیان محسوب میشود). هزینه زیستمحیطی که در نتیجه مخارج جاری ایجاد میشود بهوضوح در صورتهای مالی شناسایی خواهد شد. هزینه محیط زیست که در نتیجه مخارج آینده مورد انتظار محتمل میشود، زمانی در صورتهای مالی شناسایی خواهد شد که دارای معیارهای شناسایی بدهی باشد (این معیارها در مبحث بعد ارائه خواهد شد). در صورتی که هزینه زیستمحیطی ناشی از تغییر در براورد باشد، مطابق با استانداردهای مربوط به تغییر در براورد با آن برخورد میشود. اگر هزینهای که بهتازگی شناسایی شده تغییر در براورد نباشد، بررسی منافع اقتصادی مخارج با توجه به اینکه در چه دورهای منفعت داشته یا منافعش شناسایی خواهد شد، ضروری است. استانداردهای فعلی حسابداری و اصول اساسی چارچوب گزارشگری مالی موجود تعیین میکنند که چه هزینههایی باید برای دورههای قبل، دوره جاری و دورههای آینده در نظر گرفته شوند.
هزینههای محیط زیست که برای دوره قبل در نظر گرفته میشوند
هزینه زیستمحیطی شناسایی شده در دوره جاری که برای پاکسازی یا پرداخت جریمه تحمل شده است ممکن است بهخاطر خسارت به محیط زیست در دوره یا دورههای قبل باشد. پس این هزینه باید برای دوره یا دورههای قبل در نظر گرفته شود
منشأ و تاریخچه هزینه یابی هدف:
در دهه ۱۹۶۰ رشد صنایع مختلف همگام با توسعه ماشینی شدن شتاب بیشتری گرفت. در آن زمان تقاضا برای محصولات شگفت آور بود و كانون توجه مدیریت هزینه بر مراحل تولید متمركز قرار داشت و از این رو هزینه یابی استاندارد ابزار اصلی كنترل هزینه شمرده می شد. در اوایل دهه ۱۹۷۰، اشباع بازار و بالا رفتن سطح زندگی مردم شركت ها را مجبور به تولید محصولات متنوع با ویژگیهای متفاوت نمود و با استفاده از امكانات جدید چرخه عمر محصولات به نفع محصولات بهتر و جدیدتر دائما كوتاه تر شده و از این رو اهمیت مدیریت هزینه را در مرحله برنامه ریزی و طراحی افزایش داد.
پیش تر هزینه یابی هدف به عنوان فن هزینه یابی فراگیر تولیدكنندگان ژاپنی را جذب خود كرده بود و هزینه یابی هدف اولین بار در دهه ۱۹۶۰ در شركت اتومبیل سازی تویوتابرای برنامه ریزی هزینه تولید یك خودرو به مبلغ ۱۰۰۰ دلار و در واكنش به شرایط دشوار بازار پا به عرصه وجود گذاشته بود. در آن زمان بازارهای آسیا انباشته از محصولات شركتهای غربی بود و مؤسسه های ژاپنی نیز با كمبود منافع و مهارتهای مورد نیاز برای توسعه مفاهیم فنون و ابزارهای لازم برای رسیدن به رقیب پر قدرت خود در زمینه هایی چون كیفیت، هزینه و كارآیی روبرو بودند. بسیاری از شركت های ژاپنی به این نتیجه رسیدند كه فعالیتهای چند وجهی در تولید، آنگونه كه شركتهای غربی به كار می برند می تواند با اصلاحاتی به صورتی اثر بخش به كار گرفته شود. آنان بر این عقیده بودند كه در هم آمیختن كاركنان بازاریابی، مهندسی، مالی، تولیدی و برنامه ریزی در یك گروه تخصصی منافع متعددی دارد. این گروه ها می توانستندروشها و فنون جدیدی برای طراحی و ایجاد محصولات جدید در معرض آزمایش قرار دهند و در جهت افزایش یكپارچگی بین فعالیتهای بالا دستی در عملیات شركت، تلاش كنند. هزینه یابی هدف از چنین محیطی پدید آمد. مجموعه ای از ابزار تخصصی شامل تحلیل عملیات، مهندسی ارزشها، تحلیل ارزشها و مهندسی همزمان برای تكمیل هزینه های هدف معرفی شد و این امر شركتهای ژاپنی را در زمینه های طراحی و ایجاد محصول در موقعیتی شاخص و اثر بخش قرار داد. تنها بعد از این تحولات بود كه شركت های اروپایی و آمریكایی به ارزش هزینه یابی هدف پی بردند.
● تعریف هزینه های هدف:
هزینه یابی هدف به عنوان یك مقوله استراتژیك در مدیریت هزینه است كه بحث اصلی آن برآرود هزینه برای محصول یا خدمت می باشد كه بر اساس آن پس از فروش محصول یا ارائه خدمات، شركت به درآمد بر مبنای هدف (درآمد مطلوب) دست می یابد.
در حقیقت هزینه یابی هدف رویكرردی است برای رسیدن به بهای محصول یا خدمات در شرایطی كه قیمت بر اساس رقابت تعیین می شود و سود مورد انتظار از پیش تعیین شده است. بنابراین در معادله كلی (بهای تمام شده-فروش=سود)، فروش و سود از پیش تعیین شده و قطعی فرض می شود. لذا باید هزینه و بهای تمام شده را به سطحی رساند كه با فرض قیمت از پیش تعیین شده فروش و حداقل سود انتظاری، هزینه ها از سطح و میزان پیش بینی شده فزونی نیابد. آنچه كار مدیریت بنگاه را در این معادله دشوارتر می سازد این است كه كاهش و كنترل هزینه ها باید با حفظ و حتی گاهی ارتقاء كیفیت نیز همراه باشد. به همین لحاظ می گویند، هزینه یابی هدف بخشی از فرایند مدیریت جامع برای بقاء سازمان در محیط رقابت فزاینده است.
در یك تعریف كلی می توان گفت هزینه یابی هدف رویكردی است سازمند برای تعیین اینكه یك محصول مورد نظر با كیفیت و قابلیت كاركرد مشخص، با چه بهایی باید تولید شود تا بتوان سود مورد انتظار را در قیمت فروش پیش بینی شده تحصیل كرد. در این تعریف این نكته اهمیت دارد كه در آن تأكید شده است كه هزینه یابی هدف چیزی است بسیار فراتر از فنون حسابداری مدیریت در واقع هزینه یابی هدف بخش مهمی از فرایند مدیریت جامع است كه هدف آن كمك به سازمان برای بقا در محیط رقابت فزاینده است. در این معنی، عبارت هزینه یابی هدف اسم بی مسمایی است: این سیستم به دنبال هزینه یابی محصول نیست بلكه به عنوان یك فن مدیریتی در پی كاهش هزینه های چرخه عمر محصول است.
كايزن تركيبي دو كلمه اي از يك مفهوم ژاپني است كه تعريف آن تغيير به سمت بهتر شدن يا بهبود مستمر و تدريجي است. در واقع كايزن بر اين فلسفه استوار است كه براي ايجاد بهبود در سازمان ها لازم نيست به دنبال تغييرات انفجاري يا ناگهاني باشيم ، بلكه هر نوع بهبود يا اصلاح به شرط آنكه پيوسته و مداوم باشد، ارتقاي بهره وري را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد.
KAI + ZEN = KAIZEN
بهبود مستمر و تدريجي با بهره گيري از مشاركت كاركنان
× حسابداری درآمد ملی [1]
حسابداری درآمد ملی مقیاسی از اقتصاد کلان [2] می باشد که می تواند اطلاعاتی در مورد اندازه کیفیت و ارزش منابع مصرف شده ملت و یا یک قوم برای هر دو گروه منابعی اعم از قابل تجدید و غیر قابل تجدید ارائه کند .در این زمینه حسابداری زیست محیطی حسابداری منابع طبیعی نیز نامیده می شود.
× حسابداری مالی[3]
حسابداری مالی شرکت را قادر می سازد تا گزارش های مالی برای استفاده سرمایه گذاران ، اعتباردهند گان و دیگر گروه ها تهیه کند . شرکت ها از طریق گزارش های فصلی یا سالانه اطلاعاتی در مورد وضعیت مالی و عملکرد شرکت برای استفاده عموم ارائه می کنند. مبنای تهیه این نوع گزارش ها اصول پذیرفته شده حسابداری ( GAAP ) است حسابداری زیست محیطی در این زمینه به برآورد بدهی های زیست محیطی و هزینه های قابل ملاحظه آن ( از نظر مالی ) و گزارشگری عمومی آنها اشاره دارد.
× حسابداری مدیریت [4]
حسابداری مدیریت فرآیند شناسایی ، گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات برای اهداف درون سازمانی است . اطلاعات گرد آوری شده در سیستم حسابداری مدیریت برای برنامه ریزی ، ارزیابی عملکرد و مقاصد کنترلی به کار برده می شود . برخلاف حسابداری مالی که متاثر از اصول پذیرفته شده حسابداری است حسابداری مدیریت براساس نیاز و هدف به کار گیری آن در شرکت های مختلف متفاوت است .سیستم رسمی مدیریت زیست محیطی ممکن است مایل باشند که به حسابداری محیط زیست نیز رسمیت بخشند زیرا این موضوعابزار حمایتی برای گرفتن تصمیم های منطقی در این شرکت هااست.
در لاتین محیط زیست ( Environment ) به معنای تمام اجسام می باشد که اطراف ما را احاطه نموده است . حسابداري محيط زيست، شاخه اي از حسابداري است كه به جمع آوري اطلاعات هزينه هاي زيست محيطي و به كارگيري اطلاعات در انجام محاسبات مربوط به قيمت تمام شده كالاها و خدمات مي پردازد.از سوي ديگر حسابداري محيط زيست را مي توان شامل مجموعه فعاليت هايي دانست كه موجب افزايش توان سيستم هاي حسابداري در جهت شناسايي، ثبت و گزارشگري آثار ناشي از تخريب و آلودگي زيست محيطي مي شود و مبتني بر تلفيق زيست محيطي به عنوان يك منبع سرمايه و لحاظ كردن هزينه هاي زيست محيطي به عنوان يكي از هزينه هاي قابل قبول در فرآيندي اقتصادي و محاسباتي است. حسابداري محيط زيست اطلاعاتي را فراهم مي كند كه در امر ارزيابي عملكرد، كنترل، تصميم گيري و گزارشگري به مديران كمك مي كنند و همچنين بر مفاهيم اقتصادي و زيست محيطي بنا شده و از آن جايي كه از ارزش هايي استفاده مي كند كه از بازار ناشي نمي شود، استفاده از آن مستلزم ايجاد تغيير در فرهنگ است . حسابداري زيست محيطي، بخشي از اين تغييرات را در سازمان و وسيع تر از آن در جامعه ارائه مي كند و با ارائه شناخت اساسي بيشتر و مشاركت در فعاليت هاي كاري روزانه، به تعيين هدف توسعه مستمر به عنوان رويكردي خاص كمك مي كند.
حسابداری محیط زیست شامل مجموعه فعالیت هایی است که موجب افزایش توان سیستم های حسابداری در جهت شناسایی ، ثبت و گزارشگری آثار ناشی از تخریب و آلودگی زیست محیطی می شود . هزینه های زیست محیطی به عنوان یکی از هزینه های قابل قبول در فرآیندهای اقتصادی و محاسباتی است . هدف حسابداری زیست محیطی فراهم آوردن اطلاعاتی است که برای ارزیابی عملکرد شان می باشد . حسابداری زیست محیطی بر مفاهیم اقتصادی و زیست محیطی بنا شده و به دلیل عدم استفاده از ارزش های مبتنی بر بازار کاربرد آن مستلزم ایجاد تغییر در فرهنگ است . با توجه اینكه در طی سال های اخیر وضعیت آلودگی كشور ما روند افزایشی داشته و شركت های تولیدی در این زمینه سهم زیادی داشته اند، توجه به حسابداری محیط زیست بسیار لازم و ضروری است. در سایر كشورها مفهوم گزارشگری مخارج زیست محیطی [1] شركت ها از چند دهه قبل آغاز شده و تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است. اما با اینكه اكنون، ما در ایجاد خسارات به محیط زیست و آلودگی های مختلف در حال سبقت از بسیاری از كشورها هستیم، در این زمینه تحقیقات مناسبی صورت نگرفته است.